#اعتراف
سلام دخترم ۱۷
دیروز من میخواستم برم مدرسه ساعت ۸ امتحان داشتم سرویسم همیشه یه ربع به هشت میاد دنبالم بعد دیدم داره دیر میشه زنگ زدم بهش گفت من نمیتونم بیام خودت باید بری منم نه بابام خونه بود نه داداشم که بخواد ببرم مدرسه . مدرسمم تقریبا دوره نمیشد با پا برم خلاصه که رفتم سر خیابون ماشین شخصی مجبور شدم سوار شم نشستم عقب سرمم تو گوشیم بود بعد از چند دقیقه دیدم راننده صداش ی جوری شده داره نفس نفس میزنه خودشو تکون میده اهمیت ندادم تا بعدش گفت دستمال کاغذیو از پشت سرت بهم بده منم دستمالو برداشتم بدم بهش دیدم دستش تو شلوارشه و اونجاشو دراورده نگو تمام مدت داشته جق میزه🥲💔
فقط تونستم جیغ بزنم و با گریه از ماشینش پیاده شدم تا خود مدرسه هم گریه میکردم و امتحانمم دیر رسیدم بهش
فقط تو رو خدا این حس امنیتو از دخترامون نگیرین که حتی تو شرایط اضطراری هم نتونن به پسرا اعتماد کنن🙂💔
🐈 جرات ⭐️ داری ❓ اعـتـراف کن
💎 بدون تعارف و خجالت و ناشناس 🔗
┏━━━━━━━━━━┄┄┅┅━━━━━━━━┓
🐈 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➤ ⚠️ @eteraf_alma ☄️ 🥳
┗━━━━━━━━━┄┄┅┅━━━━━━━━━┛
سلام دخترم ۱۷
دیروز من میخواستم برم مدرسه ساعت ۸ امتحان داشتم سرویسم همیشه یه ربع به هشت میاد دنبالم بعد دیدم داره دیر میشه زنگ زدم بهش گفت من نمیتونم بیام خودت باید بری منم نه بابام خونه بود نه داداشم که بخواد ببرم مدرسه . مدرسمم تقریبا دوره نمیشد با پا برم خلاصه که رفتم سر خیابون ماشین شخصی مجبور شدم سوار شم نشستم عقب سرمم تو گوشیم بود بعد از چند دقیقه دیدم راننده صداش ی جوری شده داره نفس نفس میزنه خودشو تکون میده اهمیت ندادم تا بعدش گفت دستمال کاغذیو از پشت سرت بهم بده منم دستمالو برداشتم بدم بهش دیدم دستش تو شلوارشه و اونجاشو دراورده نگو تمام مدت داشته جق میزه🥲💔
فقط تونستم جیغ بزنم و با گریه از ماشینش پیاده شدم تا خود مدرسه هم گریه میکردم و امتحانمم دیر رسیدم بهش
فقط تو رو خدا این حس امنیتو از دخترامون نگیرین که حتی تو شرایط اضطراری هم نتونن به پسرا اعتماد کنن🙂💔
🐈 جرات ⭐️ داری ❓ اعـتـراف کن
💎 بدون تعارف و خجالت و ناشناس 🔗
┏━━━━━━━━━━┄┄┅┅━━━━━━━━┓
🐈 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➤ ⚠️ @eteraf_alma ☄️ 🥳
┗━━━━━━━━━┄┄┅┅━━━━━━━━━┛