⚜💎کافه دکلمه💎⚜
📝به قلم:#حامد_عسگری
🎙گوينده:#استاد_حمید_جوزدانی
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش ؛
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناریهای این اطراف را آسیمه سر کرده؛
صدای نازک برخورد چینی با النگویش
اگر یاس امینُ الدُّوله بودم میتوانستم؛
کمی از ساقههایم را ببندم دور بازویش
مضاعف میکند زیباییاش را گوشوار آنسان؛
که در باغی درختی مهربان را آلبالویش
خسوف ماه رخ دادهست یا بالا بلای من؛
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی؛
یکی با طعنهِ تلخش یکی با برق چاقویش
قضاوت میکند تاریخْ بین خانِ ده با من؛
که از من شعر میماند و از او باغ گردویش
رعیتزاده بودم دخترش را خان نداد و من؛
هزاران زخم کهنه داشتم این زخم هم رویش
#صدای_ماندگار
#آنچه_شما_خوانده_اید
╔════════════════╗
⚜💎𝑪𝓪𝓯𝓮 𝑫𝓮𝓴𝓵𝓪𝓶𝓮𝓱💎⚜
╚════════════════╝
📝به قلم:#حامد_عسگری
🎙گوينده:#استاد_حمید_جوزدانی
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش ؛
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناریهای این اطراف را آسیمه سر کرده؛
صدای نازک برخورد چینی با النگویش
اگر یاس امینُ الدُّوله بودم میتوانستم؛
کمی از ساقههایم را ببندم دور بازویش
مضاعف میکند زیباییاش را گوشوار آنسان؛
که در باغی درختی مهربان را آلبالویش
خسوف ماه رخ دادهست یا بالا بلای من؛
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی؛
یکی با طعنهِ تلخش یکی با برق چاقویش
قضاوت میکند تاریخْ بین خانِ ده با من؛
که از من شعر میماند و از او باغ گردویش
رعیتزاده بودم دخترش را خان نداد و من؛
هزاران زخم کهنه داشتم این زخم هم رویش
#صدای_ماندگار
#آنچه_شما_خوانده_اید
╔════════════════╗
⚜💎𝑪𝓪𝓯𝓮 𝑫𝓮𝓴𝓵𝓪𝓶𝓮𝓱💎⚜
╚════════════════╝