[ Cafe Dialectic ]


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


معدن شعرهای یه خطی :
ادمین تبلیغات : immortal_m

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




مثل شعری قابل تحسین که بی‌تشویق نیست
هیچ خطی مثل ابروی تو نستعلیق نیست!

چشم‌هایت مثل اقیانوس آرامی‌ست که
با پریشان بودن من قابل تطبیق نیست

عشق یعنی "جبر" یعنی "احتمال" رفتنت
راه حل زندگی وقتی به جز تفریق نیست

آمدی اما برای رفتن‌ات آماده‌ام
سرنوشت هیچ موجی تا ابد تعلیق نیست!

هیچ وقت این شاهنامه آخر خوبی نداشت
زندگی با "بی‌تو" بودن قابل تلفیق نیست

هیچ چشمی بعد تو شعری به من القا نکرد
هیچ خطی غیر از ابروی تو نستعلیق نیست!

فائزه محمودی




حرفی واسه گفتن تو رابطه ندارید؟
حس میکنید رابطتون جاذبه روزای اول و نداره؟
شما نه سردید نه پاستوریزه ! فقط طرز صحیح flirt یا لاس زدن رو بلد نیستین. من اینجا بهتون یاد میدم چطوری بعنوان یک پارتنر جذاب عمل کنید :
@Romantic_flirting


شما بهش میگید "خداحافظ، مراقب خودت باش" ولی شاعر به زیبایی میگه:
«می رود از ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست هر جا می رود..!»




جفا از سر گرفتی یاد می‌دار
نکردی آن چه گفتی یاد می‌دار
نگفتی تا قیامت با تو جفتم
کنون با جور جفتی یاد می‌دار
مرا بیدار در شب‌های تاریک
رها کردی و خفتی یاد می‌دار
به گوش خصم می‌گفتی سخن‌ها
مرا دیدی نهفتی یاد می‌دار
نگفتی خار باشم پیش دشمن
چو گل با او شکفتی یاد می‌دار
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد می‌دار
همی‌گویم عتابی من به نرمی
تو می‌گویی به زفتی یاد می‌دار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگرباره بیفتی یاد می‌دار

مولانا


دل من باتو چه کردند ، چنین سوخته ای؟
چه سرت آمده اینگونه برافروخته ای؟

فوران کن که پر از سوز و گدازی ای کوه
فوران کن که شبیه منِ دلسوخته ای

بید مجنون ! غم لیلی کمرت را خم کرد؟
یا که از قامت ما خم شدن آموخته ای؟

ماقرار است که در چاه بپوسیم ای عشق
بی ثمر چشم به پیراهن ما دوخته ای

آه دنیا ! اگر آهی بکشم خواهی سوخت
این چه داغی‌ست که در سینه ام اندوخته ای؟

مهدی دهاقین


دنبال شغل خوب در منزلی؟!
بیا اینجا درامد بالا کسب کن‌ ‌ ‌ ‌                 
@Daramd ‌ ‌             


به ادمین تبلیغات نیازمندیم با حقوق بالا
جهت هماهنگی :

@admin




ما هیچ تر از هیچ، پیِ هیچ دویدیم
جز هیچ در این هیچ ،دگر هیچ ندیدیم

بر هیچ نشستیم و برِ هیچ بِراندیم
در هیچ بماندیم و از این هیچ بُریدیم




چنان بنشسته‌ای در دل که میگویم: تویی دل خود

اوحدی


‏همه بر سَرِ زَبانَند و
تو در میانِ جانی ...!!!

سعدی




به جز بیچارگی، عاشق ندارد چاره ‌ی دیگر....

صائب تبریزی .


ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ، 
ﺩﻝ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ 
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ ، 
ﻏﻢ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ 
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ 
ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ ،
ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ 
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ 
ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ، 
ﺗﻮ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ 
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ 
ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ، 
ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ 
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ، ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ




من دگر هیچ نخواهم ز همه بود و نبود
آن که معشوقه‌ی من بود ،دلم را بربود...

کیان نوبهار

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

145 144

obunachilar
Kanal statistikasi