نگاه میکردیم و حال میکردیم که دیگه آخ آبم اومد کم فشار اما خیلی زیاد آبم قشنگ اومد سهیلام آه میکشید میگفت چه آبی ازت اومد .شکممو کثیف کرد با آبکیرت منم گفتم بهتر از اینه که دایی خواهرزاده دوباره از همدیگه بچه دار بشیم میگفتم عزیز دلم غر میزنی هر آن ممکن بود آبم بیاد تو کست دوباره حامله بشی ازم . میگفت چه اشکالی داره از داییم یه بچه داشته باشم . منم گفتم دوست داری از من بچه دار بشی ؟ میگفت آره آبتو میریختی داخل بچه تو رو یعنی داییم به دنیا بیارم‌ . خندیدیم همونجا شوخی میکردیم . همین یه دست حالم هفته‌ای یا دو هفته‌ای یبار می کنیم با هزار ترس و لرزش مبادا شوهرش بفهمه خب کس حالتش عوض بشه مرد میفهمه . یا از ترس اینکه خانواده نفهمن.
سکس بعدیم حالا یه هفته دیگه دوهفته دیگه یه ماه دیگه هر موقع شد بلافاصله باهاتون درمیون میزارم .
میدونم باور نمیکنین شاید بگین به اعضا خانوادش یه حسی داره چیزی از خودش درآورده ولی من با یه خواهرزاده دیگمم که اونم متاهله ولی بچه نداره و با زن داداشم رابطه دارم. که رابطه با اونا بیشتر از سهیلاست . مخصوصا خواهرزاده کوچیکه از بچگی باهم بزرگ شدیم بیشتر سکسم با اونه. ۳ نفر هرکدومشون هر یه دوهفته یه بار . تو دو هفته تنظیم میشن . وقتی تعریف کنم اونارم براتون میفهمید . اما بدی کار اینکه واسه همین تا الان نزدیک ۳۰ سالم ازدواج نکردم سروسامون نگرفتم. چون سکس مرتب دارم و روم فشار نیست.
پایان …
نوشته: حسین

@dastan_shabzadegan