، مامانم نگران میشه،،،،
پا شدیم و رفتیم حموم و تنمون رو شستیم و راه افتادیم سمت غرب تهران،،،،
تموم مسیر چشمهاش رو هم بود و نیمه بیهوش،،،،،
ادامه داره،،،،
نوشته: گابریل
@dastan_shabzadegan
پا شدیم و رفتیم حموم و تنمون رو شستیم و راه افتادیم سمت غرب تهران،،،،
تموم مسیر چشمهاش رو هم بود و نیمه بیهوش،،،،،
ادامه داره،،،،
نوشته: گابریل
@dastan_shabzadegan