ه. گوشیشو درآورد و عکسو انداخت. چند لحظه بعد از اینکه عکس گرفت یه دفعه دستشو دور گردنم حلقه کرد و یه بوس کوچولو از لبام گرفت. با این کارش انگار دنیارو بهم داده بودن
من حتی هنوز باورم نشده بود با این دختر قرار گذاشته باشم چه برسه به اینکه بخوام ازش لب بگیرم. ولی وقتی خودش این کارو کرد یه حس متفاوتی بهم دست داد. حس میکردم چیزی رو بهم دادن که مدت ها بهش احتیاج داشتم.
چند لحظه بعدش منم دستمو بردم سمت کمرش و شروع کردیم لب گرفتن. حسابی لباشو بوسیدم و بعد رفتم سمت گردنش و حدود یک دقیقه مدام گردنشو بوسیدم تا بالاخره سیر شدم. بهم گفت رضا ، امشب خونه تنهام ؛ اگه بخوای میتونیم الان تا وقتی میخوای برگردی بریم خونه ما. منم یکم پیش خودم فکر کردم ، هم اینکه از خدام بود ، هم اینکه هنوز وقت داشتم تا بیرون بمونم تازه ساعت هفت و نیم شده بود. پس قبول کردم و دست همو گرفتیم تا باهم بریم سمت خونشون. بعد حدود هفت یا هشت دقیقه پیاده روی رسیدیم خونشون. از در رفتیم تو و تا رفتیم تو سریع مانتو ابریشمی و روسری ای که از رو سرش افتاده بود رو در آورد منم در رو بستم و دوباره شروع کردیم از هم لب گرفتن و خودمونو انداختیم رو مبل. بعد حدود پنج دقیقه دستمو گرفت و گفت بیا بریم تو اتاق. قند تو دلم آب شد و با اشتیاق گفتم بریم و اونم یه لبخند نازی زد و رفتیم تو اتاق. توی اتاق یه تخت بود که بنظر میومد برای خودش باشه. رفت رو تخت نشست و پولیور و شلوارشو در آورد . حالا دیگه فقط یه شورت و سوتین تنش بود . باورم نمیشد ، چه بدن سفیدی بود . با اندام فوق العاده. خیلی حشری شده بودم . رفتم رو تخت و خودمو انداختم روش. یکم بعد خودش تیشرتمو در آورد و زیپ شلوارمو با دستای خودش کشید پایین و شلوارمم در آورد. به طرز خیلی سکسی پشتشو کرد به من و گفت کمک کن سوتینمو در بیارم منم زیپ سوتینشو کشیدم و درش آوردم. بعد از این کار خودش شورتشو در آورد و لختِ لخت جلوم رو تخت بود . یه هول ریزی داد و منو خوابوند رو تخت و شروع کرد برام ساک زدن . هر چند ثانیه یه بار کیرمو از تو دهنش در میاورد و تف میزد روش بعد دوباره شروع میکرد به ساک زدن. جوری با ولع کیرمو میخورد که انگار خودشم واقعا دلش میخواست. بعد چند دقیقه ساک زدن کیرمو از تو دهنش در آورد و نفس نفس زنان برگشت و جلوم داگی کرد ، بهم نگاه کرد و با یه لبخند سکسی گفت ببینم چی بلدی.
منم شروع کردم به گاییدنش. کصش حسابی خیس شده بود از شدت حشری بودن و با تلمبه های من حسابی صدا میداد. همینطوری که داشتم میگاییدمش شروع کرد به آه و ناله کردن و با هر تلمبه من آه و نالش میرفت هوا . منم که تا حالا سکس رو تجربه نکرده بودم حسابی داشتم لذت میبردم. وسط کردنش رو همون پوزیشن داگی بلندش کردم و آوردمش بالا و گردنشو بوسیدم . اونم خندید و دوباره شروع کردم به گاییدنش. بعد حدود ۱۰ دقیقه تلمبه زدن آبم اومد و همشو خالی کردم رو کمرش و ناخواسته آه و ناله های مردونم بلند شد که خیلی حس خوبی بود. یه دستمال برداشتم و باهاش کمرشو پاک کردم. بعد اینکار برگشت و همدیگرو محکم بغل کردیم. جفتمون حسابی بی حال شده بودیم.
بعد چند دقیقه خودشو یکم کشید عقب و موهامو یکم ناز کرد و گفت از این به بعد ، دیگه پسر خودمی.
نوشته: عبدالحکیم
@dastan_shabzadegan
من حتی هنوز باورم نشده بود با این دختر قرار گذاشته باشم چه برسه به اینکه بخوام ازش لب بگیرم. ولی وقتی خودش این کارو کرد یه حس متفاوتی بهم دست داد. حس میکردم چیزی رو بهم دادن که مدت ها بهش احتیاج داشتم.
چند لحظه بعدش منم دستمو بردم سمت کمرش و شروع کردیم لب گرفتن. حسابی لباشو بوسیدم و بعد رفتم سمت گردنش و حدود یک دقیقه مدام گردنشو بوسیدم تا بالاخره سیر شدم. بهم گفت رضا ، امشب خونه تنهام ؛ اگه بخوای میتونیم الان تا وقتی میخوای برگردی بریم خونه ما. منم یکم پیش خودم فکر کردم ، هم اینکه از خدام بود ، هم اینکه هنوز وقت داشتم تا بیرون بمونم تازه ساعت هفت و نیم شده بود. پس قبول کردم و دست همو گرفتیم تا باهم بریم سمت خونشون. بعد حدود هفت یا هشت دقیقه پیاده روی رسیدیم خونشون. از در رفتیم تو و تا رفتیم تو سریع مانتو ابریشمی و روسری ای که از رو سرش افتاده بود رو در آورد منم در رو بستم و دوباره شروع کردیم از هم لب گرفتن و خودمونو انداختیم رو مبل. بعد حدود پنج دقیقه دستمو گرفت و گفت بیا بریم تو اتاق. قند تو دلم آب شد و با اشتیاق گفتم بریم و اونم یه لبخند نازی زد و رفتیم تو اتاق. توی اتاق یه تخت بود که بنظر میومد برای خودش باشه. رفت رو تخت نشست و پولیور و شلوارشو در آورد . حالا دیگه فقط یه شورت و سوتین تنش بود . باورم نمیشد ، چه بدن سفیدی بود . با اندام فوق العاده. خیلی حشری شده بودم . رفتم رو تخت و خودمو انداختم روش. یکم بعد خودش تیشرتمو در آورد و زیپ شلوارمو با دستای خودش کشید پایین و شلوارمم در آورد. به طرز خیلی سکسی پشتشو کرد به من و گفت کمک کن سوتینمو در بیارم منم زیپ سوتینشو کشیدم و درش آوردم. بعد از این کار خودش شورتشو در آورد و لختِ لخت جلوم رو تخت بود . یه هول ریزی داد و منو خوابوند رو تخت و شروع کرد برام ساک زدن . هر چند ثانیه یه بار کیرمو از تو دهنش در میاورد و تف میزد روش بعد دوباره شروع میکرد به ساک زدن. جوری با ولع کیرمو میخورد که انگار خودشم واقعا دلش میخواست. بعد چند دقیقه ساک زدن کیرمو از تو دهنش در آورد و نفس نفس زنان برگشت و جلوم داگی کرد ، بهم نگاه کرد و با یه لبخند سکسی گفت ببینم چی بلدی.
منم شروع کردم به گاییدنش. کصش حسابی خیس شده بود از شدت حشری بودن و با تلمبه های من حسابی صدا میداد. همینطوری که داشتم میگاییدمش شروع کرد به آه و ناله کردن و با هر تلمبه من آه و نالش میرفت هوا . منم که تا حالا سکس رو تجربه نکرده بودم حسابی داشتم لذت میبردم. وسط کردنش رو همون پوزیشن داگی بلندش کردم و آوردمش بالا و گردنشو بوسیدم . اونم خندید و دوباره شروع کردم به گاییدنش. بعد حدود ۱۰ دقیقه تلمبه زدن آبم اومد و همشو خالی کردم رو کمرش و ناخواسته آه و ناله های مردونم بلند شد که خیلی حس خوبی بود. یه دستمال برداشتم و باهاش کمرشو پاک کردم. بعد اینکار برگشت و همدیگرو محکم بغل کردیم. جفتمون حسابی بی حال شده بودیم.
بعد چند دقیقه خودشو یکم کشید عقب و موهامو یکم ناز کرد و گفت از این به بعد ، دیگه پسر خودمی.
نوشته: عبدالحکیم
@dastan_shabzadegan