آتو گیری
1400/06/02
خاطرات نوجوانی سوءاستفاده تجاوز
سلام دوستان اسمم به مستعار جواده و یک سالی از این حادثه میگذره خواستم اینو بذارم که هم برای شما درسی بشه هم یکم بم بگید چیکار کنم کل داستان هم واقعیه از روی نگارش و خوندنش میتونید بفهمید 🙏
قضیه از وقتی شروع شد که من عاشق شدم یه عشق معمولی نه عاشق یکی شدم که از خودم 6 سال بزرگتر بود تقریبا و نمیدونستم چی کار کنم ولی خیلی بم فشار میومد تصمیم گرفتم با یکی رل بزنم یکم درد قلبم بخوابه من با یه شخصی به اسم فاطمه تو این بات های تلگرام اشنا شدم یه هفته ای چت کردیم (نه سکس چت) و بعدش اون شماره واتس اپشو داد و بعد از یه مدت حرف زدن برام یه عکس از ممه هاش فرستاد خیلی ناز بودن با اون یر صورتشون و منم عکس از کیرم دادم ولی دریغ از این که قراره با همین عکس ها به گایش برم
خلاصه به همین منوال گذشت یروز بم گفت یا 500 میزنی به کارت یا عکساتو پخش میکنم منه خرم تو همه عکس هام صورتم بود گفتم حالا چه گوهی بخورم گفتم بخدا پول ندارم و اینا که گفت پس باید بم بدی همونجا بود فهمیدم بد جور رفته تو کونم خداییشم مقصر خودم بودم که رو اعتماد رفتم جلو تا حالا بش زنگم نزده بودم تصویری یا حتی صوتی مقصر خود کصکشم بودم خلاصه بعد یکلی زر زدن در مورد بخشش بم گفت یا نیم ساعت دیگه زیرمی یا همه عکس هات تو نتن منم به بهونه دور زدن از خونه رفتم بیرون واسم لوکیشن داد خونشون یه خیابون بام فاصله داشت رفتم اونجا دیدم یه پیکان داره با اون فیس تخمیش بم گفت بیا بخواب توش (واسه کسایی که میخوان بگن وسط خیابون باید بگم از خیابون اصلی رفتم تو یه کوچه توی کوچه به خاطر خریت شهرداری عقب نشینی هی داشت و شبیه بن بست توش درست شده بود) خلاصه رفتم و گفت حالا بکش پایین تا کشیدم شروع کرد به کردن توم منم جیغ زدم اخه اولین بارم بود و کونم میسوخت بد جوری هم میسوخت گفتم گه خوردم و اینا دیدم فایده نمیکنه خلاصه 2 یا 3 دقیقه داشت تلمبه میزد و منم میسوختم تازه کص کش از چرب کننده های کرمی هم نزده بود مایع دسشویی رقیق شده بود که سوزشم را بیشتر میکردم و جا هایی که زخم شدا بود را بیشتر میسوزوند راستی اسمش واقعا رضا بود بود کص ننت اگه میخونی جنده ننتو گاییدم اشغال لجن
بعدش هم گف باید بیای هر روز بم بدی که من فرداش را خواستم برم از سر کوچه یه چاقو پروانه ای خریدم و تا رسیدم گفت در بیار چاقو را در اوردم و گفتم حالا گوشیتو بده معلوم بود گدان چون گوشیش از این سامسونگ هایی بود که تو یه دست جا میشن و کوچولو ان گمونم اندروید 3 و چهار بود که تا گرفتم سریع هر چی ازم توش بود را حذف کردم و بعد هم ازش مدرک گرفتم که نتونه اگه یجا دیگه هم داره پخششون کنه و با خیال راحت اومدم خونه این چند وقته نمیدونم از کجا ولی باز شمارمو گیر اورده و میگه عکساتو دارم تو را خدا بگید چی کار کنم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
من بش گفتم منم همه اون فایل ها را دارم یه هفته ای هست زنگ نزده ولی بازم میترسم راستی. اون موقع 17 سالم بود تازه تو سن بلوغم بودم خونوادگی دیر به بلوغ میرسیم راستی این خاطره واقعی بود و یکی دو تا خاطره نه چندان سکسی و چند تا هم سکسی دارم اگه خواستید تا براتون بذارم دست به قلمم بد نیست منتها این را هول هولی و سریع نوشتم که ازتون بپرسم چی کار باید کنم
نوشته: جواد
1400/06/02
خاطرات نوجوانی سوءاستفاده تجاوز
سلام دوستان اسمم به مستعار جواده و یک سالی از این حادثه میگذره خواستم اینو بذارم که هم برای شما درسی بشه هم یکم بم بگید چیکار کنم کل داستان هم واقعیه از روی نگارش و خوندنش میتونید بفهمید 🙏
قضیه از وقتی شروع شد که من عاشق شدم یه عشق معمولی نه عاشق یکی شدم که از خودم 6 سال بزرگتر بود تقریبا و نمیدونستم چی کار کنم ولی خیلی بم فشار میومد تصمیم گرفتم با یکی رل بزنم یکم درد قلبم بخوابه من با یه شخصی به اسم فاطمه تو این بات های تلگرام اشنا شدم یه هفته ای چت کردیم (نه سکس چت) و بعدش اون شماره واتس اپشو داد و بعد از یه مدت حرف زدن برام یه عکس از ممه هاش فرستاد خیلی ناز بودن با اون یر صورتشون و منم عکس از کیرم دادم ولی دریغ از این که قراره با همین عکس ها به گایش برم
خلاصه به همین منوال گذشت یروز بم گفت یا 500 میزنی به کارت یا عکساتو پخش میکنم منه خرم تو همه عکس هام صورتم بود گفتم حالا چه گوهی بخورم گفتم بخدا پول ندارم و اینا که گفت پس باید بم بدی همونجا بود فهمیدم بد جور رفته تو کونم خداییشم مقصر خودم بودم که رو اعتماد رفتم جلو تا حالا بش زنگم نزده بودم تصویری یا حتی صوتی مقصر خود کصکشم بودم خلاصه بعد یکلی زر زدن در مورد بخشش بم گفت یا نیم ساعت دیگه زیرمی یا همه عکس هات تو نتن منم به بهونه دور زدن از خونه رفتم بیرون واسم لوکیشن داد خونشون یه خیابون بام فاصله داشت رفتم اونجا دیدم یه پیکان داره با اون فیس تخمیش بم گفت بیا بخواب توش (واسه کسایی که میخوان بگن وسط خیابون باید بگم از خیابون اصلی رفتم تو یه کوچه توی کوچه به خاطر خریت شهرداری عقب نشینی هی داشت و شبیه بن بست توش درست شده بود) خلاصه رفتم و گفت حالا بکش پایین تا کشیدم شروع کرد به کردن توم منم جیغ زدم اخه اولین بارم بود و کونم میسوخت بد جوری هم میسوخت گفتم گه خوردم و اینا دیدم فایده نمیکنه خلاصه 2 یا 3 دقیقه داشت تلمبه میزد و منم میسوختم تازه کص کش از چرب کننده های کرمی هم نزده بود مایع دسشویی رقیق شده بود که سوزشم را بیشتر میکردم و جا هایی که زخم شدا بود را بیشتر میسوزوند راستی اسمش واقعا رضا بود بود کص ننت اگه میخونی جنده ننتو گاییدم اشغال لجن
بعدش هم گف باید بیای هر روز بم بدی که من فرداش را خواستم برم از سر کوچه یه چاقو پروانه ای خریدم و تا رسیدم گفت در بیار چاقو را در اوردم و گفتم حالا گوشیتو بده معلوم بود گدان چون گوشیش از این سامسونگ هایی بود که تو یه دست جا میشن و کوچولو ان گمونم اندروید 3 و چهار بود که تا گرفتم سریع هر چی ازم توش بود را حذف کردم و بعد هم ازش مدرک گرفتم که نتونه اگه یجا دیگه هم داره پخششون کنه و با خیال راحت اومدم خونه این چند وقته نمیدونم از کجا ولی باز شمارمو گیر اورده و میگه عکساتو دارم تو را خدا بگید چی کار کنم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
من بش گفتم منم همه اون فایل ها را دارم یه هفته ای هست زنگ نزده ولی بازم میترسم راستی. اون موقع 17 سالم بود تازه تو سن بلوغم بودم خونوادگی دیر به بلوغ میرسیم راستی این خاطره واقعی بود و یکی دو تا خاطره نه چندان سکسی و چند تا هم سکسی دارم اگه خواستید تا براتون بذارم دست به قلمم بد نیست منتها این را هول هولی و سریع نوشتم که ازتون بپرسم چی کار باید کنم
نوشته: جواد