خوردن شکم و چوچولم و با دستش سینه هام رو میمالید بعد تو همون حالتی که کنار هم خوابیده بودیم از بغل بهش پشت کردم و باسنم رو به کیرش نزدیک کردم و اونهم کیرش رو از پشت گذاشت لای پاهام و فشار داد داخل کسم و شروع کرد به تلمبه زدن و با دستش با سینه هام بازی میکرد و بعضی وقتها کتفم رو از پشت می بوسید، هس خیلی خوبی بود یه چند دقیقه ای به این حالت تلمبه زد بعد دوباره خوابیدم و گفتم بیاد بالا، سینه هام رو به هم چسبوندم و گفتم بزار لای سینه هام، اونهم که انگار قبلا از اینکارها نکرده بود خیلی خوشش می اومد و شروع کرد لای سینه هام عقب جلو کردن و برای بار سوم کیرش حسابی راست شد و شروع کرد دوباره تا ته کرد داخل کسم و عقب جلو میکرد و دوباره هر دو مون بدجور حشری شدیم، محمد که گویا زیاد مدلهای سکس رو نمی شناخت و فقط یه آدم پولدار بود که به فکر کار و پول درآوردن بود، باید من بهش پیشنهاد پوزیشن های دیگه رو میدادم اینبار به حالت داگی استایل ایستادم و گفتم بکن اونهم اولش یه خورده براش سخت بود ولی یاد گرفت و شروع کرد به تلمبه زدن و چون کیرش بزرگ بود واقعا اینبار دردم گرفت و چون دوبار آبش اومده بود دفعه سوم خیلی طول کشید وسطهای کار گفتم با کف دستت بزن به باسنم که یکی دوبار که اینکار رو کرد خودش هم خوشش اومد بعدش اینقدر به باسنم محکم میزد که قرمز شده بود بین تلمبه زدن سینه هام رو میگرفت و فشار میداد بعضی وقتها زیر شکمم رو میگرفت و بالا میاورد و اون مدلی تلمبه میزد، بعضی وقتها اینقدر محکم تلمبه میزد حالت داگی استایل خراب میشد و زانوهام صاف میشد و بهش میگفتم که اجازه بده دوباره همون حالت داگی استایل وایستم بعضی وقتها به زور سرم رو میچرخوند که لب بگیره و در تمام این لحظات یک لحظه هم از تلمبه زدن دست برنداشت بدن قویی داشت و من حسابی کیف میکردم البته درد هم داشتم ولی لذت بخش بود خلاصه بعد از حدود نیم ساعت برای بار سوم آبش اومد و اینبار ریخت روی کمرم ، محمد که دیگه نا نداشت یه دستمال به من داد و خودش روی تخت ولو شد، اینبار من رفتم حموم ولی چون موهام خیلی زیاد و پر حجمه و خشک کردنشون خیلی زمانبره فقط بدنم روشستم ، می خواستم بیام بیرون که محمد هم اومد داخل حموم ولی واقعا دیگه نا نداشت فقط یه خورده سینه هام رو همونجا خورد و با باسنم و سوراخ باسنم بازی کرد و گفت دفعه بعد باید با اینور بازار هم معامله بکنیم من هم گفتم عمرا، ولی اون گفت سه، چهار ساعت پیش هم گفتی سکس نه ولی تا تهش رفتیم یه خنده ای کردم و اومدم بیرون.
لباسهامون رو پوشیدیم و گفت بریم شام بخوریم که من گفتم نه دیره من باید برم اونهم قبول کرد و منو رسوند.
این مطالب رو موقعی که ملیسا برام تعرف میکرد من همینجوری آبم راه افتاده بود و بدن ملیسا را از سر تا پا می بوسیدم و از اینکه خودش هم احساس خوبی داشت خیلی خوشحال بودم .این داستان رو موقعی دارم می نویسم که حدودا دو ماه از این ماجرا گذشته و این اتفاق یک شور جدیدی به زندگی ما وارد کرده و موقع سکس با هم فوق العاده احساس خیلی خوبی به ما اضافه شده طوری که ملیسا خیلی سریع ارضا میشه و بعضی وقتها تا سه چها بار هم ارضا میشه. بعد از اون شب ملیسا سه چهار بار دوباره با محمد قرار داشت و حتی هنوز هم ادامه داره، محمد هم اونجا رو برامون فروخت ولی هنوز کسب جدیدی راه اندازی نکردیم،
این داستان تماما عین واقعیته ولی اسمها و مکانها رو عوض کردم. لطفا کامنت خوب بگذارید تا ادامه ماجرا رو وقنی محمد با ملیسا در یکی دو قرار بعدشون آنال سکس انجام میدن براتون بگذارم یه داستان خیلی شهوت انگیز و در عین حال خنده دار.
ممنون که این داستان رو خوندید ایرادهاش رو ندید بگیرید لطفا
نوشته: 186
لباسهامون رو پوشیدیم و گفت بریم شام بخوریم که من گفتم نه دیره من باید برم اونهم قبول کرد و منو رسوند.
این مطالب رو موقعی که ملیسا برام تعرف میکرد من همینجوری آبم راه افتاده بود و بدن ملیسا را از سر تا پا می بوسیدم و از اینکه خودش هم احساس خوبی داشت خیلی خوشحال بودم .این داستان رو موقعی دارم می نویسم که حدودا دو ماه از این ماجرا گذشته و این اتفاق یک شور جدیدی به زندگی ما وارد کرده و موقع سکس با هم فوق العاده احساس خیلی خوبی به ما اضافه شده طوری که ملیسا خیلی سریع ارضا میشه و بعضی وقتها تا سه چها بار هم ارضا میشه. بعد از اون شب ملیسا سه چهار بار دوباره با محمد قرار داشت و حتی هنوز هم ادامه داره، محمد هم اونجا رو برامون فروخت ولی هنوز کسب جدیدی راه اندازی نکردیم،
این داستان تماما عین واقعیته ولی اسمها و مکانها رو عوض کردم. لطفا کامنت خوب بگذارید تا ادامه ماجرا رو وقنی محمد با ملیسا در یکی دو قرار بعدشون آنال سکس انجام میدن براتون بگذارم یه داستان خیلی شهوت انگیز و در عین حال خنده دار.
ممنون که این داستان رو خوندید ایرادهاش رو ندید بگیرید لطفا
نوشته: 186