الش هم بیار. پتو رو از رومون برداشتم، کوس و کون سفید مامان بیرون افتاده بود. پتو رو پهن کردم وسط پذیرایی و رفتم که بالش بیارم، وقتی برگشتم، مامان رو پتو نشسته بود و منتظر من بود. بالش رو گذاشتم رو پتو. مامان با یه دست شروع کرد به بالا کشیدن تاپش، کنارش نشستم و تاپش رو تا زیر گلوش کشیدم بالا و پستونای سفید و درشتش افتاد بیرون. مامان به پشت دراز کشید، هنوز گوشی تو دستش بود و داشت صحبت میکرد، پاهاشو باز کرد و با دست دیگه اش، دامنش رو کشید روی شکمش و پاهاشو تا جایی که میشد باز کرد. بین پاهاش نشستم و خم شدم روش و شروع کردم به خوردن پستوناش، مامان با دست ازادش موهامو نوازش میکرد. وقتی هردوتا پستونشو حسابی خوردم و بلند شدم، مامان هم از مهتاب خداحافظی کرد و گوشی رو گذاشت کنارش، تو چشمای هم نگاه کردیم و فقط یه لبخند بینمون رد و بدل شد. این اولین بار که میخواستیم چشم تو چشم و اشکارا باهم سکس کنیم. کیرمو با دست گرفتم و کمی بین لبای کوسش بالا پایینش کردم، بعد سر کیرمو گذاشتم دم کوسش و اروم فشارش دادم تو. روش خم شدم و دستامو کنار بدنش ستون کردم. مامان هم دستاشو انداخت دور گردنم. تو چشمهای هم خیره شدیم و به ارومی شروع کردم به تلنبه زدن. تو چشمهای مامان عشق و شهوت موج میزد. هیچ حرفی بینمون رد و بدل نمیشد، نیازی هم به حرف زدن نبود. همون نگاه، هزارتا دوستت دارم و هزارتا عزیزم منو بکن تو دل خودش داشت. کیرمو تو کوس تنگش عقب و جلو میکردم. بیشتر خم شدم و لبامون به هم چسبید، لبها و زبمونمون به هم گره خورده بودن. کمی بعد خودمو بالا کشیدم و سرعت تلنبه زدنمو بیشتر کردم. دیگه دلیلی واسه پنهان کردن ناله هاش نبود. واسه همین مامان ناله های شهوت انگیزی میکرد. بدنهای خیس از عرقمون به هم میخوردن و صداش تو خونه می پیچید. کمی بعد کیرمو بیرون کشیدم و ازش خواستم چار دست و پا بشینه. مامان برگشت و به حالت داگی نشست، کیرمو توی کوسش هدایت کردم، پهلوهاشو گرفتم وشروع کردم به تلنبه زدن. کون سفیدش با برخورد شکمم مثل ژله میلرزید، ناله هاش مثل یه اهنگ گوشمو نوازش میکرد. سرعتمو بیشتر کرده بودم، مامان دستشو برد بین پاهاش و شروع کرد به مالیدن چوچوله اش. خیلی زود ناله هاش بلند تر شد و شروع کرد به لرزیدن، صورتشو به بالشت فشار داد و با یه ناله ی بلند و لرزش شدید ارضا شد، کیرمو از کوسش بیرون کشیدم. اب کوسش تا تخمهام اومده بود و از اونجا روی پتو می چکید. مامان به ارومی رو شکم خوابید. هنوز داشت نفس نفس میزد، پاهاشو به هم چسبوندم و روش نشستم، با دو دست شروع کردم به چنگ زدن کونش، یه فکری تو ذهنم بود که نمی دونستم مامان چه واکنشی بهش نشون خواهد داد. لای کونشو با دوتا دست باز کردم، صورتمو نزدیک کردم و یه تف انداختم رو سوراخ قهوه ای و تنگ کونش. سر کیرمو روی سوراخش گذاشتم و گفتم مامان اجازه میدی؟ مامان کمی مکث کرد، بعد گفت فقط یواش، گفتم چشم، اگه دردت اومد بگو ادامه ندم. گفت باشه. گفتم لاشو باز می کنی؟ مامان با دوتا دست لای کونشو واسم باز کرد. با اینکه کیرم هنوز از اب کوسش خیس بود ولی محض احتیاط یه تف هم به کیرم مالیدم و خیلی اروم شروع کردم به فشار دادن. سوراخ کونش مقاومت زیادی داشت و به این اسونی وا نداد، بعد از کلی تلاش، بالاخره سوراخ کونش تو یه لحظه باز شد و سر کیرم رفت تو. مامان یه اخ بلند گفت. گفتم ببخشید، میخوای دربیارم؟ در حالی که درد توی صداش موج میزد گفت نه، همونجا نگه دار، تکونش نده. مامان دستاشو ول کرد و کنار بدنش مشتشون کرد. سر کیرمو توی کونش نگه داشتم تا عادت کنه و دردش ساکت بشه. کمی بعد مامان گفت یواش فشار بده، شروع کردم به فشار دادن و میلیمتر به میلیمتر کیرمو توی کونش فشار دادم. وقتی شکمم به کپلهاش چسبید، دو سوم کیرم توی کونش بود و یک سوم دیگه، لای کونش مونده بود. کمی هم اونجا نگه داشتم، مامان گفت یواش بکن. دیواره های کونش سفت به کیرم چسبیده بود، حدود سه یا چهار سانت از کیرمو عقب کشیدم و دوباره فشارش دادم تو، همون سه چهار سانت رو چند دقیقه تو کون مامان عقب جلو کردم تا اینکه ابم اومد و همه رو توش خالی کردم. وقتی میخواستم کیرمو بیرون بکشم مامان گفت صبر کن بخوابه بعد. کمی صبر کردم و وقتی کیرم کامل خوابید، بیرون کشیدم، وقتی سر کیرم بیرون اومد مامان یه آخ دیگه گفت. گفتم ببخشید. کنارش دراز کشیدم و چند دقیقه پشتشو نوازش کردم. مامان صورتشو برگردوند سمتم و گفت میرم حموم، واسه شام پیتزا سفارش بده. این جمله واسه ما معنا دار بود. پیتزا همیشه شام جشن بود، تولد ها، موفقیت ها، این یعنی مامان خوشحال بود و میخواست جشن بگیره. کمی خودشو بلند کرد، لبامو بوسید، بعد بلند شد و ایستاد، لباسهاشو کامل دراورد و لخت راه افتاد سمت حموم. پیتزا رو سفارش دادم و با شوخی و خنده خوردیم، بدون اینکه حرفی در مورد سکس بزنیم.
ادامه...
نوشته: خاقان
ادامه...
نوشته: خاقان