🔵 گاوگندچالهدهانیِ ولی فقیه در قلب تاریخ
خامنهای در سخنان روز ۱۹ دی، در چند عبارت، تمام تاریخچهی سراسر دروغگویی و شیطانسازیِ حاکمیت آخوندی با رأس ولی فقیه را به نمایش گذاشت. خامنهای با تأسی از امام عوامفریباش، منکر وجود و مبارزهی گروههای سیاسی در برابر حکومت شاه طی سالهای دههی ۵۰ خورشیدی شد! این در حالیست که خود خامنهای و رفسنجانی اساساً اگر فعالیت سیاسی در زمان شاه داشتند، عمدهی آن هواداری دورادور از سازمان مجاهدین خلق ایران تا سال ۱۳۵۴ بود.
تحریف یک تاریخ در حالی که طیفهای گوناگون شاهدان آن هنوز زنده و ناظرند، فقط از گاوگندچالهدهانی چون ولی فقیه ارتجاع برمیآید با مستمعینی جهول و فاقد شعور سیاسی و تاریخی که اساساً سرمایههای ارتجاع آخوندی در طول حیاتاش بودهاند و هستند.
دهها کتاب، مقاله، فیلم و گفتار توسط بسیاری نویسنده و تاریخنگار، گواهی دادهاند که از سال ۱۳۴۳ تا اواخر سال ۱۳۵۶ در صحنهی سیاسی ایران و تعادل قوای اصلی آن، یکطرف حکومت شاه بود، یکطرف سازمانهای پیشتاز مبارزه چون مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق ایران. این مبارزه که فضای آن در آن زمان دانشگاهها، بازار، محیطهای روشنفکری و سیاسی و سپس زندانها بود، بهطور خاص پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تداوم آثار آن تا نیمهی اول دههی ۴۰، توسط این دو گروه مبارز نمایندگی میشد.
واقعیتهای آشکار و ثبتشده در این دوره از تاریخ ایران گواهی داده است که آخوندها ــ منجمله خمینی ــ از سال ۱۳۴۳ تا اواخر ۱۳۵۶ جز تعدادی معدود، هیچ مبارزهیی با شاه نداشتند، اگر هم بودند، از نوگرایی و جذبه و پیشتازی مجاهدین خلق ارتزاق میکردند و بههمین اتهام هم به زندان افتاده بودند. نحلهی آخوندها و در رأسشان خمینیِ پراگماتیست، اساساً در تابستان و پاییز ۱۳۵۷ که مردم، خیابانها را به عرصهی تظاهرات علیه شاه تبدیل کردند و عکسهای شهدای مجاهدین و چریکهای فدایی بر دستهایشان بود، پا به میدان گذاشتند. خود خمینی به آخوندها پیام داد «حالا که دیگران اشکال میکنند، شما هم بیایید». (نقل به مضمون)
خامنهای البته همهی اینها را میداند، ولی همذاتپندار بودن با خوی و منش دجالگری و دروغزنی، آموزهی تحریف عامدانهی تاریخ ثبتشده میشود. اما چه سود که راه رفتهی چهلوشش سال دجالیت و دینفروشی و قلب واقعیت، لعنتگاه ابدیِ خمینی و خامنهای در مظهر مردم ایران و حافظهی تاریخیشان شده است.
طی بیش از چهار دههی گذشته، هزاران نوشتار، گفتار، تصویر و سند در وصف و شرح دروغگویی و دجالیت بهعنوان ماهیت کارگزاران این حاکمیت انتشار یافته است. قاطبهی مردم ایران تجربه کردهاند که «دروغ» و «دجالیت»، ابزارهای جنایتکاریهای این حاکمیت هستند. خمینی سردمدار این نحله، باوقاحت، حلال بودن دروغ و شرب خمر و جاسوسی برای حفظ نظام را توصیه و دستور کرد و بهعنوان یک روش حکومتمداری جاانداخت. خودش هم اولین کسی بود که زیر تمام قول و قرارهایش در پاریس زد و بزرگترین خیانت به اعتماد مردم ایران را مباح جلوه داد. خمینی با کلاهک و چتر این خیانت، انواع جنایت را به کارگزاران نظام، پاسداران، کمیتهچیها، بسیجیها، بازجویان، بهاصطلاح دادستانها و خامنهای تجویز نمود.
خامنهای با این تحریف ــ که بیشک برخی عناصر شاهد آن تاریخ، در درون نظام هم به آن میخندند ــ اوج خباثت در عین بلاهت را مرتکب شد. نشان داد که ضربهی شکست عمق استراتژیک در سوریه، مشاعر وی را نیز مرتعش و مشوش نموده است.
آنچه خامنهای در اوج وقاحت دروغگویی، خواست به مستمعین نانخور نظام حقنه کند، از قضا سوختبار شناساییِ بیشتر مبارزان واقعیِ با شاه توسط نسلهای جدید و نیز افزودن به اعتبار تاریخیشان در شناخت ماهیت دجال و ارتجاعیِ نحلهی خمینی و ولی فقیه کنونی نظام شد. نشان داد که استمرار مبارزه پس از سقوط شاه، اساساً بر محور آزادی علیه هرگونه ارتجاع و دیکتاتوری بوده است. همین سرمایه برای نیروهای اصیل و پیشتاز در مبارزه با ارتجاع آخوندی از ۱۳۵۸ تا کنون، پالایشدهندهی صحنهی سیاسیِ فعلیِ ایران در راستای سرنگونی دیکتاتوریِ فقاهتی ــ ولایی میباشد.
🖌 دایره مینا
۲۲ دی ۱۴۰۳
@daamina2
خامنهای در سخنان روز ۱۹ دی، در چند عبارت، تمام تاریخچهی سراسر دروغگویی و شیطانسازیِ حاکمیت آخوندی با رأس ولی فقیه را به نمایش گذاشت. خامنهای با تأسی از امام عوامفریباش، منکر وجود و مبارزهی گروههای سیاسی در برابر حکومت شاه طی سالهای دههی ۵۰ خورشیدی شد! این در حالیست که خود خامنهای و رفسنجانی اساساً اگر فعالیت سیاسی در زمان شاه داشتند، عمدهی آن هواداری دورادور از سازمان مجاهدین خلق ایران تا سال ۱۳۵۴ بود.
تحریف یک تاریخ در حالی که طیفهای گوناگون شاهدان آن هنوز زنده و ناظرند، فقط از گاوگندچالهدهانی چون ولی فقیه ارتجاع برمیآید با مستمعینی جهول و فاقد شعور سیاسی و تاریخی که اساساً سرمایههای ارتجاع آخوندی در طول حیاتاش بودهاند و هستند.
دهها کتاب، مقاله، فیلم و گفتار توسط بسیاری نویسنده و تاریخنگار، گواهی دادهاند که از سال ۱۳۴۳ تا اواخر سال ۱۳۵۶ در صحنهی سیاسی ایران و تعادل قوای اصلی آن، یکطرف حکومت شاه بود، یکطرف سازمانهای پیشتاز مبارزه چون مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق ایران. این مبارزه که فضای آن در آن زمان دانشگاهها، بازار، محیطهای روشنفکری و سیاسی و سپس زندانها بود، بهطور خاص پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تداوم آثار آن تا نیمهی اول دههی ۴۰، توسط این دو گروه مبارز نمایندگی میشد.
واقعیتهای آشکار و ثبتشده در این دوره از تاریخ ایران گواهی داده است که آخوندها ــ منجمله خمینی ــ از سال ۱۳۴۳ تا اواخر ۱۳۵۶ جز تعدادی معدود، هیچ مبارزهیی با شاه نداشتند، اگر هم بودند، از نوگرایی و جذبه و پیشتازی مجاهدین خلق ارتزاق میکردند و بههمین اتهام هم به زندان افتاده بودند. نحلهی آخوندها و در رأسشان خمینیِ پراگماتیست، اساساً در تابستان و پاییز ۱۳۵۷ که مردم، خیابانها را به عرصهی تظاهرات علیه شاه تبدیل کردند و عکسهای شهدای مجاهدین و چریکهای فدایی بر دستهایشان بود، پا به میدان گذاشتند. خود خمینی به آخوندها پیام داد «حالا که دیگران اشکال میکنند، شما هم بیایید». (نقل به مضمون)
خامنهای البته همهی اینها را میداند، ولی همذاتپندار بودن با خوی و منش دجالگری و دروغزنی، آموزهی تحریف عامدانهی تاریخ ثبتشده میشود. اما چه سود که راه رفتهی چهلوشش سال دجالیت و دینفروشی و قلب واقعیت، لعنتگاه ابدیِ خمینی و خامنهای در مظهر مردم ایران و حافظهی تاریخیشان شده است.
طی بیش از چهار دههی گذشته، هزاران نوشتار، گفتار، تصویر و سند در وصف و شرح دروغگویی و دجالیت بهعنوان ماهیت کارگزاران این حاکمیت انتشار یافته است. قاطبهی مردم ایران تجربه کردهاند که «دروغ» و «دجالیت»، ابزارهای جنایتکاریهای این حاکمیت هستند. خمینی سردمدار این نحله، باوقاحت، حلال بودن دروغ و شرب خمر و جاسوسی برای حفظ نظام را توصیه و دستور کرد و بهعنوان یک روش حکومتمداری جاانداخت. خودش هم اولین کسی بود که زیر تمام قول و قرارهایش در پاریس زد و بزرگترین خیانت به اعتماد مردم ایران را مباح جلوه داد. خمینی با کلاهک و چتر این خیانت، انواع جنایت را به کارگزاران نظام، پاسداران، کمیتهچیها، بسیجیها، بازجویان، بهاصطلاح دادستانها و خامنهای تجویز نمود.
خامنهای با این تحریف ــ که بیشک برخی عناصر شاهد آن تاریخ، در درون نظام هم به آن میخندند ــ اوج خباثت در عین بلاهت را مرتکب شد. نشان داد که ضربهی شکست عمق استراتژیک در سوریه، مشاعر وی را نیز مرتعش و مشوش نموده است.
آنچه خامنهای در اوج وقاحت دروغگویی، خواست به مستمعین نانخور نظام حقنه کند، از قضا سوختبار شناساییِ بیشتر مبارزان واقعیِ با شاه توسط نسلهای جدید و نیز افزودن به اعتبار تاریخیشان در شناخت ماهیت دجال و ارتجاعیِ نحلهی خمینی و ولی فقیه کنونی نظام شد. نشان داد که استمرار مبارزه پس از سقوط شاه، اساساً بر محور آزادی علیه هرگونه ارتجاع و دیکتاتوری بوده است. همین سرمایه برای نیروهای اصیل و پیشتاز در مبارزه با ارتجاع آخوندی از ۱۳۵۸ تا کنون، پالایشدهندهی صحنهی سیاسیِ فعلیِ ایران در راستای سرنگونی دیکتاتوریِ فقاهتی ــ ولایی میباشد.
🖌 دایره مینا
۲۲ دی ۱۴۰۳
@daamina2