Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابيدن در مهتابي ،
پدرم پشت زمان ها مرده است.
پدرم وقتي مرد. آسمان آبي بود،
مادرم بي خبر از خواب پريد، خواهرم زيبا شد.
پدرم وقتي مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسيد : چند من خربزه مي خواهي ؟
من از او پرسيدم : دل خوش سيري چند؟
پدرم پشت دو خوابيدن در مهتابي ،
پدرم پشت زمان ها مرده است.
پدرم وقتي مرد. آسمان آبي بود،
مادرم بي خبر از خواب پريد، خواهرم زيبا شد.
پدرم وقتي مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسيد : چند من خربزه مي خواهي ؟
من از او پرسيدم : دل خوش سيري چند؟
-خسروشکیبایی 🤍