ا/ت: هیچی... نمیدونی چقدر دلم برای تنت ....
داشتی به حرفت ادامه میدادی که پیراهن خیسشو از تنش دراورد ... با دیدن بدنش آب دهنی قورت دادی و نفس زدنای خفیفت شروع شده بود انگار تشنه ی اون شده بودی ...
توجهش , نگاهش , بدنش , صداش , لباش , خنده های ریزش , همه چیز زمانو برات برای یک لحظه ثابت کرد ...
جیمین: نمیخوای دلتنگیمو بر طرف کنی بیبی گرل ؟ ...
ا/ت: جیمین تو مستی نمیخوام کاری رو از رو اجبار ...
جیمین: هیشششش... من تو رو میخوام...🔥♨️
https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk 🔞
https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk 🔞
داشتی به حرفت ادامه میدادی که پیراهن خیسشو از تنش دراورد ... با دیدن بدنش آب دهنی قورت دادی و نفس زدنای خفیفت شروع شده بود انگار تشنه ی اون شده بودی ...
توجهش , نگاهش , بدنش , صداش , لباش , خنده های ریزش , همه چیز زمانو برات برای یک لحظه ثابت کرد ...
جیمین: نمیخوای دلتنگیمو بر طرف کنی بیبی گرل ؟ ...
ا/ت: جیمین تو مستی نمیخوام کاری رو از رو اجبار ...
جیمین: هیشششش... من تو رو میخوام...🔥♨️
https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk 🔞
https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk 🔞