بیداری مردم

💢رونمایی از پشت پرده یک معامله خطرناک در بورس تهران/ حراج فرش زیرپای هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس در دور برگردان بورس؟
مطابق مستنداتی که از بورس تهران بدست آمده، نشان می دهد سهام هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس با همان روش قدیمی تیک آور شرکت اصلی از طریق شرکت فرعی با انتقال سهام موثر یا به اصطلاح طلایی(Golden share) لابد قرار است به یک نهاد خاص کادو داده شود بدون اینکه به منافع هزاران سهامدار این هلدینگ توجه شود.

شرکتی که در کمتر از ۴ ماه اخیر با سرمایه ۵۰۰ میلیون تومانی خلق شده تحت عنوان ارزش ماندگار خلیج فارس نام دارد که تا این لحظه برای آن صورت مالی یا اطلاعات ترازنامه ای قابل افشا وجود ندارد.
 
بلافاصله در تاریخ ۱۳ اسفند ماه امسال ۵ سهم مهم در پرتفوی هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس شامل۳درصد پتروشیمی های نوری، ۱/۵ درصد کرمانشاه، ۵ درصد پتروشیمی پارس ، ۳ درصد شیراز و ۵ درصد بوعلی سینا با قیمت تمام شدهبه شرکت نوپای ارزش ماندگار خلیج فارس منتقل می شود.
 
عملاً بالغ بر ۲۰۹ میلیارد تومان ارزش بهای تمام شده دارایی های منتقل شده برآورد می شود که هریک از این دارایی ها برای هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس به لحاظ حفظ نفوذ و جایگاه کنترلی و مدیریتی در هیات مدیره، بسیار حیاتی است.

سوال اینجاست چگونه پس از تاسیس شرکت خارج از بورس، بلافاصله به طرز عجیبی آگهی مزایده منتشر و در یک چشم برهم زدن، با مدلی که خاطره واگذاری های اقساطی سازمان خصوصی سازی و مغبون شدن دولت را به یاد می آورد، جلوی چشمان این همه نهاد نظارتی براحتی و به ثمن بخس منتقل می شود.

طبق مستندات دریافتی از بورس تهران، ۳۰ درصد از این معامله پر شائبه؛ بطور نقدی و ۷۰ درصد الباقی با اقساط دو سال و نیم است در شرایطی که مالک جدید این دارایی ها؛ فقط از محل سود نقدی تقسیمی در مجامع سالیانه این شرکت ها بدون هیچ زحمتی کل پول اقساط این معامله از محل سود تقسیمی، طی دو یا سه سال قابل پرداخت خواهد بود.

موضوع مهم اینکه ارزش این دارایی ها در پایان روز ۱۲ اسفندماه به عنوان ملاک قیمت گذاری پس از جمع بستن ارزش اسمی به عنوان قیمت پایه این مزایده غیرعادی و غیر شفاف اعلام شده است و به طرز عجیبی از سایر روشها برای قیمت گذاری استفاده نشده و هیچ گونه صرفه قیمتی برای واگذاری یکجای سهم های بلوکی بسیار موثر در این معامله درنظر گرفته نشده است.

با فرصت محدود باقیمانده تا پایان سال و نحوه آگهی و برگزاری سراسیمه مزایده واگذاری یکجای سهام ۵ شرکت پتروشیمی در اسفندماه که عملاً به لحاظ تامین نقدینگی در اغلب شرکت ها دچار شرایط دشواری هستند؛

باید از نهادهای نظارتی پرسید، سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان متولی و مدافع حقوق صاحبان سهام در برابر چنین جابجایی های پرشائبه برای انتقال منافع و در واقع تخلیه دارایی های یک شرکت بورسی با تکیه بر یک پوسته غیربورسی و سپس واگذاری آن پوسته به نهادی خاص، آیا سیاست و نقش نظارتی خود را ایفا خواهد کرد؟

در واقع چنین معاملاتی، دور زدن همه قوانین و مقررات سازمان بورس و زیر سوال بردن وجاهت این نهاد ناظر است و اگر قرار به واگذاری این دارایی ها شده می بایست با واقع بینی نسبت به موضوع و بازگشت مجدد این دارایی های ارزشمند به هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس؛ برای هریک از آنها تکالیفی جداگانه تصمیم گیری کرد.

آیا عجیب نیست هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس فقط برای ۷٫۵ همت نقدینگی؛ از سهم های مدیریتی خود براحتی چشم پوشی کند و در واقع چوب حراج بر دارایی هایی بزند که نفوذ مدیریتی این هلدینگ را در تصمیمات هیات مدیره های این شرکت ها ساقط کند؟ آیا این معامله ۷٫۵ همتی تنها از طریق یک شرکت خلق شده در عرض ۳ ماه اخیر و فقط با ۵۰۰ میلیون تومان سرمایه ثبتی چیزی جز انتقال منافع به نهادی خاص نیست؟

با رویه ای که براه افتاده عملاً فاتحه بورس و بازارسرمایه را باید خواند.

@bidariymardom

مراقب کلاهبرداران تحت عنوان آژانس‌های مسافرتی و تورهای گردشگری باشید

رئیس اداره اجتماعی پلیس آگاهی فراجا:

▫️شهروندان برای انجام مسافرت و جهت تهیه بلیت به مراکز و آژانس‌های مسافرتی معتبر که مجوز از سازمان میراث فرهنگی دارند، مراجعه کنند.

▫️از پرداخت هرگونه وجه و تحویل اسناد و مدارک به افرادی که با تبلیغات فریبنده مدعی اجرای تور با هزینه‌های پایین هستند، بپرهیزید./ ایسنا

@bidariymardom

🟥تعصب و ویژگی‌های یک متعصب

✍زنده‌یاد رضا بابایی

تعصب که در ادبیات دینی به آن «جاهلیت» هم می‌گویند، شایع‌ترین بیماری فکری در جوامع عقب‌افتاده است. درمان آن نیز بسیار دشوار است؛ چون هیچ کس خود را متعصب نمی‌داند.
تعصب، چیزی است که ما آن را همیشه در دیگری می‌بینیم و دیگری در ما. ما نمی‌توانیم به او ثابت کنیم که متعصب است و او نیز نمی‌تواند تعصب ما را به ما نشان دهد. اما دو ویژگی مهم در انسان‌های متعصب وجود دارد که خوش‌بختانه تا حدی قابل اندازه‌گیری است و از این راه می‌توان میزان و مقدار تعصب را در انسان‌ها حدس زد:

۱-غلبۀ کمّی و کیفی باورهای متافیزیکی بر دانش‌های زمینی.
باورهای متافیزیکی انسان متعصب، بسیار بیش از دانش‌های دنیوی او است. او بیش از آنکه بداند و بشناسد و بخواند، باورمند است و آن اندازه که اقیانوس باورهای او سرشار است، کاسۀ دانشش پر نیست. باورهای متافیزیکی در غیبت دانش‌های زمینی، از سنگ و چوب، بت می‌سازند و از زمین و زمان، مقدسات.

اگر نیوتن یا زکریای رازی متعصب نبودند، از آن رو است که دانسته‌های علمی آنان، بسیار بیش از باورهای فراعلمی و فرازمینی ایشان بود. نیز به همین دلیل است که دیو تعصب، معمولا قربانیان خود را از میان جوانان و مردم کم‌سواد می‌گیرد.

۲- ناآشنایی با «دیگر»ها.
متعصب، معمولا شناختی ژرف از دیگران و باورهایشان ندارد. بی‌خبری از اندیشه‌ها و باورهای دیگران، او را به آنچه دارد، دلبسته‌تر می‌کند. انسان‌ها هر چه با شهرها و کشورهای بیشتر و بزرگ‌تری آشنا باشند، دلبستگی کمتری به روستای خود دارند.
بنابراین، انسان متعصب، بیش از «دانش»،«گرایش» دارد و بیش از آنکه «عقیده‌شناس» باشد،«عقیده‌پرست» است. حاضر است در راه عقیده‌اش جان بدهد ولی حاضر نیست دربارۀ عقیده‌اش بیندیشد و بخواند و بپرسد.

متعصبان را به‌راحتی می‌توان سازمان‌دهی کرد و به کارهای سخت واداشت. آنان، کنش‌گر و سراپا غیرت و اراده‌اند، و هیچ نیرویی در برابرشان تاب مقاومت ندارد، مگر حکومت قانون. برای مهار خشونت و زیاده‌خواهی متعصبان، در کوتاه‌مدت هیچ راهی وجود ندارد، جز تقدیس و تقویت قانون و استوارسازی پایه‌های آن. تعصب، تا آنجا که قانون را نقض نکند، خطری برای جامعه ندارد.
گرفتاری از وقتی آغاز می‌شود که قانون در برابر متعصبان و خشونت‌طلبان کوتاه بیاید و دست آنان را باز یا نیمه‌‌باز بگذارد.
از همین رو است که زنان و مردان تعصب‌مدار، قانون‌گریزترین مردم روزگارند. آنان خود را تافته‌های جدابافته می‌دانند و عقیدۀ خود را مقدس‌تر از هر قانونی. قانون را تا آنجا گردن می‌گذارند که پشتیبانشان باشد؛ نه بیش از آن.

کشوری که در آن
«سخن از عقیده»
بیش «از قانون و حقوق» باشد
بهشت متعصبان است...!!!


@bidariymardom

☆☆☆

●در قدیم، هر که در مجلسی کمتر سخن می‌گفت، بهره‌مند از کمالات بیشتری به چشم می‌آمد؛ اما اکنون وضع عوض شده و هر که پُرگوتر است پُرکمالات شمرده می‌شود. این تلقی جدیدی است که برای گذشتگان ما ناشناخته بود و البته یکی از بزرگترین مشکلاتی است که امروزه داریم. اینکه اصل در زندگی بر سکوت باشد و جز به وقت ضرورت و به قدر ضرورت سخن نگویم، گام اول عرفان عملی است.

مصطفی_ملکیان


@bidariymardom