💜بهشت رمان💜


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Kitoblar


گپ درخواستمون
https://t.me/beheshteromann
★☆★☆★☆★☆★☆
برای تبادل به پی وی زیر مراجعه کنید
@Asal171294
❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ 🥀@Beheshteromman🥀 ღ
‌‌‌‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri




رمان:#خاطرات یک خون آشام(جلد پنجم) #خاطرات_یک_خون_آشام(#شب_هنگام)

نویسنده:ال.جی.اسمیت

ژانر:#فانتزی #ترسناک

خلاصه;
نا بعد از گذراندن تابستانی احساسی با دیمن و مطمئن شدن از زندگی جرمی بعد از آنکه از مرگ برگشته، و رفتن به کالج ویت مور و هم اتاقی جدیدش (کارولاین) بسیار هیجان زده است! او همچنان فکر می‌کند که بانی همهٔ تابستان را در سفر گذرانده و به زودی به آن‌ها می‌پیوندد. کارولاین و الینا از دیدن دانش‌آموزی به نام مگان که قراره با اون‌ها هم اتاقی بشه تعجب می‌کنند...

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉




رمان:خاطرات یک خون آشام(جلد چهارم)
#خاطرات_یک_خون_آشام(#اتحاد_تاریک)

نویسنده:ال.جی.اسمیت

ژانر #فانتزی #ترسناک

خلاصه;
الینا در حال تغییر است و برای اینکه تبدیل شود باید خون بخورد و دیمن از این موضوع که استفن جون الینا را نجات نداده ناراحت است. استفن از بانی می‌خواهد الینا را با جادو دوباره انسان کند بنابراین تا پایان روز برای خون دادن به الینا صبر می‌کنند ….

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉




رمان:خاطرات یک خون آشام(جلد سوم)
#خاطرات_یک_خون_آشام(#غضب)

نویسنده:ال.جی.اسمیت

ژانر:#فانتزی #ترسناک

خلاصه;
در سه رمان اول (بیداری، کشمکش و غضب) استفن و الینا راویان ماجرا هستند، درحالی که کتاب اتحاد تاریک، به روایت بانی مک کولو است.

داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن به هم به وجود می‌آید و به مرور زمان از کنترل آن‌ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگی‌شان می کشاند.

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉




رمان:خاطرات یک خون آشام(جلد دوم)
#خاطرات_یک_خون_آشام(#کشمکش)

نویسنده:ال.جی.اسمیت

ژانر:#فانتزی #ترسناک

خلاصه;
جلد دوم کشمکش روایتگر زندگی دختر جوان دبیرستانی به نام النا گیلبرت است که قلبش میان دو برادر خون آشام، استفن سالواتوره و دیمن سالواتوره گیر میکنه....


❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉




رمان:خاطرات یک خون آشام(جلد اول)
#خاطرات_یک_خون_آشام(#بیداری)

نویسنده:ال.جی.اسمیت

ژانر:#فانتزی #ترسناک

خلاصه;
داستان دختری به نام النا گیلبرت که عاشق پسری به نام استفان شده است . این پسر که در گذشته های خیلی دور عاشق دختری به نام کاترین بوده که هنوز هم خاطره ی این دختر در ذهنش هست . این دختر به خاطر مریضی اش مجبور شده خون آشام بشه تا نمیره و استفان هم به خاطر کاترین خون آشام میشه .استفان یک برادر به اسم دیمن داره و ... النا که با جاذبه ی بسیاری به سمت استفن کشیده می شود به مرور پی به راز هولناک او می برد که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی اطرافیانش را نیز به شدت تحت شعاع قرار می دهد. داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن بهم بوجود می آید و به مرور کلا از کنترل آن ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان می کشاند. 

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉






رمان:#هیژا

نویسنده:
#مهری_هاشمی 

ژانر:#عاشقانه #انتقامی

خلاصه:
ژیار راشد مردی از تبار کُرده که برای حفاظت از مادر و برادرش در مقابل پدر مستبدش به اجبار مجبور به قبول شغل اجدادی‌شون میشه.
شغلی که به جز و مرگ و خون هیچ چیز دیگه ای نداره، طی یک اتفاق واسه نابودیش اقدام به قتلش می‌کنن که همسر و فرزندش کشته میشن، ژیار به کما میره و بعد از اون داخل یه آسایشگاه روانی بستری میشه با اومدن ماهلین و دیدن ژیار روند داستان شکل می‌گیره و ادامه...

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉




طلایه دار.pdf
2.7Mb
رمان:#طلایه_دار

نویسنده:#دلیار

ژانر :#عاشقانه

خلاصه:
رَسام جدیری بزرگ طایفۀ جَدیری‌هاس... چی میشه که اون از اهواز به تهران میاد و مسیر زندگیش گره می‌خوره به دختر هفده سالۀ یحیی،همسر مادرش؟ اون قراره پدر باشه برای دختر بی‌کس و بی‌دست و پای یحیی یا مرد رویاهاش؟ چطور می‌تونه دختری که از نظرش دوست داشتنی نیست رو با خودش ببره اهواز و بشه پناهِ بی‌پناهیاش؟

#درخواستی


❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉


رمان:#فریاد_بی_صدا

نویسنده:#رویا_احمدیان

ژانر:#عاشقانه  #انتقامی

تعداد صفحات:1584

خلاصه:
من احساساتم را در نطفه خفه کرده ام. چند سالیست به احساس های خوب و بدم هیس باش میگویم. چند سالیست که بر سره هرچه دلتنگیست عربده میکنم... هرچه عشق و دوست داشتن است را به سیلی میهمان میکنم... طعم تلخ سکوت را به جان میخرم...لبخند را حرام اعام کرده و به هرچه امید است بی اعتنایی میکنم... چند سالیست که در درونم انقابی بر پاست... فریاد میزنم، فریادی از نای وجود ، اما بی صدا... فریادی پر از عجز و تمنا اما بی  ....صدا...
من سالهای متوالی فریاد بوده ام،
فریاد بی صدا...

پایان خوش

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉








رمان:#آسمان_خاکستری

نویسنده:#نرجس_معنوی

ژانر:#عاشقانه_ازدواج_اجباری_هیجانی

خلاصه:
آسمان دختر قوی و مستقل که به خاطر اصرار های پدرخوانده اش درگیر یه ازدواج اجباری با نیما دوست پدرش میشه و با هم قرار یه ازدواج صوری رو میزارن تقریبا همه چیز خوبه تا اینکه نیما شب عروسی با تجاوزی که خودش و دوستش به آسمان می‌کنند اونو به جای بدهی به شیخ سعید شیخ عرب توی انگلیس میفروشن.

#درخواستی

❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉
ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ
‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.