بـداهه سـرایی گـروه ادیـبـــانه


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Kitoblar


گزارش بداهه های گروه شعر ادیبانه

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri




#غزل_مشترک_ادیبان_ادیبانه
#بیست_و_یکم_اسفند_۱۴۰۳
‌‌‌
๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑

برخیز و «می» بریز،  ساقی از آن سبو #شهرام_آذین
دارم به شوق تو ، هر جای جستجو
#اسفندیاری

خیره به در شدم ! شاید ببینمش
#رضاسرو
با قاب عکس او ،دائم به گفت وگو
#صدیقه_پناهنده

فریاد میزنم از دستِ این زمان
#محمدرضا_صفری
شعرم به دستِ تو لبریزِ  های و هو
#حمیدموثقی

وقت نماز عشق حی علی البکاء
#اڪرم_نورانی
با اشک شوق عشق کردم وضو ، وضو #سروناز_زندیه_دولابی
از  دار  سرخ عشق،  کی جان حذر کند‌‌ #زهرا_وهاب_ساقی
درپای دار عشق، وصل است آرزو
#علی_اکبر_مقدم_فریمان

ای مانده در خیال ، افسانه ی وصال‌‌ #سعید_بنیامین
از عشق تو صنم ،ما راست آبرو
#مجیدکرمی_زرندی

با نیت وضو ، گیرم به یاد او
#احمد_آرام_نژاد
بالحن شادی و، باحسن خلق وخو
#باقر_گل_عنبریان

در راه کعبه ی دیدار روی دوست
#بهار
ماندن به عشق او ، مردن برای او
#پرویز_شالی

تا خیمه‌ گاه توست ، هر گوشه از خیال‌ #مجید_شفیعی_علویجه
هرلحظه می شوم ، با مرگ روبرو
#مدرس_صفا

دستم اگر رسد بر دامن خدا
#غلامعباس_جانشکر
این قلب پاره را شاید کند رفو
#فرحناز_آقازاده

هرشب دوباره با فکر تو تا سحر
#معصومه_وفاداری
من داده گونه را با اشک، شستشو
#دکترسید_محمود_الهام‌بخش
‌‌‌
๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑࿐๑๑

تنـظیـم:  #مـحمـــــد_مـمــتـــــاز

‌‌




تابیده مهــــرِ تـــو ، در صبحِ آرزو
آفاق چشمِ تو، فـــــردای پیشِ رو

گم کرده راه خواب، چشمانِ منتظـــر
هرشب خیالِ توست،سرگرم جستجو

مهتـــاب می‌دود، دنبـالِ ردِّ عشـــق
ای ماهِ پشت ابر،بنشین تو رو به رو

بر شانه های شب،بغضی نشسته تلخ
پژواک حسرت‌است، این آه  در گلـــو

دل تکّه تکّه بود ، از زخمِ فاصله
با وصله های عشق،شد عاقبت رفو

من مانده گوشه‌گیر،در خلوت و سکوت
با تو دلم هنوز، مشغول گفت و گو

دنیای من پُـر از، اندوه و غُصّــه بود
حال دلم شده است باعشق،زیر و رو

پاییز بود و سرد، تقویمِ این بهـــار
دادی به فصلِ وصل،اینگونه آبــرو


#بـهــار_راد
#گروه_ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


بی تو به گِل نشست  چون بغض در گلو
آوازِ نیمه جان فارغ ز های و هو

از  ازدحام  تو،  بی تاب و طاقم
یک پنجره که ماند از ماه رو به رو

من بومی  تو ام در کوچه های دل
من آهِ در شبم  یک  قطره  در سبو

با من غزل بگو‌ در سایه سارِ سبز
تا سیب سرخ عشق ای سارِ  آرزو

#فرزانه_صیــاد
#بداهه_گروه_ادیبانه
#بیست_و_یکم_اسفند_۱۴۰۳


من محو دیدنت ،تو غرق گفتگو
دل می‌بری جدا ، با هر تکان مو

با دیدنت دلم، آرام می‌شود
ای دلنشین من ،فارغ ز های و هو

چشمان مهوش ات، پیمانه ی شراب
در بین خنده‌ات، باده سبو سبو

رنگین تر از بهار، شیرین تر از عسل
در من دمیده ای، از حُسنِ خلق و خو

بند دلم گسست ،موج نگاه تو
در لایه لایه مهر، محراب تو به تو

بردی غم از دلم، هم هوش از سرم
با من چه می کنی، ای دلربا بگو

من دل سپرده‌ام ،اما تو رفته‌ای
گفتی چه میکنم، با بغض در گلو

ای در غمم نهان ،اندوه جاودان
ای در خیال من، اوج بگو مگو

تو رفته‌ای و من، هرشب به یاد تو
زخم درون دهم ،با اشک شستشو

#محمد_ممتاز
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


با اشکِ‌ دیده‌ام، لبریز شد سبو
قرصِ قمر شده، فانوسِ جستجو

پرواز کردی و ، رفتی از این دیار
سد کرده راهِ آه، این بغضِ در گلو

می‌بینمت چه خوش، لبخند می‌زنی
یادِ تو یا تویی بنشسته رو به رو؟!

در سینه‌ام پر است ، از درد و رنج و آه
بشکن سکوتِ سرد ، با من سخن بگو

_ نوبت به نوبت است، کوچِ پرنده‌ها
یک روز چلچله ، یک روز وقت قو

تَنگ است این قفس ، باید شکست و رفت
از یادِ خود مبر ، یک لحظه یادِ او

إنّاإِلَیهِ را فریاد می‌زنند
این خفتگانِ دهر ، گرمِ بگو مگو


#مرتضی_حسین_آبادی
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


.‌


هرصبح با نسیم ، پیچید  کو به کو
دنبال ِ ردّ تو،  بی هیچ  های وهو

  تا خوانده ام تو را ، در لابلای شعر
هر لحظه با توام ، بنشین به  پیش رو

دنیای کوچکم ،درگیر ِ رنج و غم
بسته ست  راه دل، این  بغضِ در گلو


#نسیم_موسوی
گروه ادیبانه
۲۱  اسفند ۱۴۰۳


..


با سختی زیاد گشتم چو روبرو
هر حرف و هرسخن مانده دراین گلو

می خوانمت به شوق، ای  صبح دلنشین
ساقی اگر که ریخت، پیمانه در سبو

گردیده شاهکار ،گویا وجود تو
این نعمت حضور، گشته چو آرزو

مادر بزرگ من هرسال تازه را
حلوا دهد به ما، با آرد هم کدو

هرلحظه می رسد،بوی بهار عشق
ساقی می ای بریز،در قالب سبو

#م_م_عباسیه_کهن
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


مثل عقاب کوه، آشفته،کو به کو
نازک دل  و لطیف،  مانند بال  قو

رفتی ز پیش من،  ای بیوفا نگار
باز آمده به من، این  بغضِ در گلو

چشم من  از غمت ،گریان و منتظر
میگویم از غمت، هر نکته  مو به مو

#پدرام
گروه_ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


قلبم شکست و من بخشیدمش ولی

با  تـارِ   زلـفِ  او  شد کاملا  رُفـو

#میثم_بدرخانی



تا جان مرا به جا ست ، دارم سخن از او

هر لحظه با  دلم ، باشم  به  گفتگو

#سعیدـاحمدجامی



مهرت به دل نشست ای مهربان من
عشقت سرشتِ من، بازآ به گفتگو

#منصور_زمانی_ساعد
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


ای محرم سخن، همراز سر هو
زانچه شنیده ای، یک شمه هم بگو

در لحظه دعا، هنگام ربنا
وقتی به یاد او، گویی که وحده و

گشتی چو مست مست، زان باده دو دست
جامی بده به ما، از آن می سبو


تا تشنگی تو، خشکاند این گلو
دادی تو آبرو، بر واژه عمو

#حسن
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


با چال گونه ات ای سیبِ آرزو
باید سحر کنم شب را به گفتگو

دنیای عشق تو ، ویرانه کردن است
این عیب خفته را در هیچ کس مجو

#محمد_منصوری
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


هستم به یادِ تو، در حینِ جستجو
با من ز رفتنت ،دیگر سخن مگو

قلبم چنان پُر از ، اندوهِ عشقِ توست
گنجینه ای شده ،   انبار  آرزو

هر لحظه دیدمت ،من در گمان خود
دائم به روز و شب، با خود به گفتگو

زخمی زده به جان، افکار خسته ام
با اشک ِدیده ام،  آن  را کنم رفو

#روژا
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


عشقت که آمد و شد در دلم فرو
دنیای من گرفت آهسته رنگ و بو

با کس نگفته ام شرح فراق تو
این شهرزاد ِ بغض، گردیده قصه گو

دیشب نشستم و صندوق خاطرات
کردم به یاد تو تا صبح زیر و رو

خط  غرور من بشکسته بارها
عشق تو کرده است،آن را چنین اتو

رحمی نما تو بر ،اشعارِ زخمی ام
با بغض کهنه ی، افتاده در گلو

عمرم گذشته در ،هجران روی تو
این آب رفته کی، آید دگر به جو؟

من شاعر تو و ،دیوانه  ی توام
می گیرد از لبت، اشعارم آبرو


#محمدعلی_شیردل
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


می خوانم از سکوت، اسرار مو به مو
چنگی زدم بر آن، آهنگِ تار مو

آهسته تر بگو ،  رازِ نهانِ عشق
دلخسته ام از این، فریاد و های و هو

#فرزاد_سعادت
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


در دام عشق تو ، بی تابِ گفت و گو
پروای هر شبم  ،  سوزم چو تار مو

شب های بی قرار، شاید رَوی چو ماه
بی تو دلم شکست، بغض است در گلو

#شیوا_م....
گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


گروه ادیبانه
۲۱ اسفند ۱۴۰۳

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.