🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣همسر با حکمت
🌼🍃شوهر کارمند است و زن معلم است و چهار فرزند دارند.
بخاطر شغلشان یک خانم خدمتکار از شرق آسیا آوردند.
یک روز همسر از مدرسه برگشت ، چون شوهر برای مسافرت به شهر دیگری می رفت ، میخواست با او خداحافظی کند. وقتی وارد منزل شد و خواست وارد اتاق خوابش شود شوهر پاک دامنش را دید که در آغوش خدمتکار است.
🌼🍃زن به مدرسه برگشت ، گویا چیزی اتفاق نیافتاده است.
سبحان الله ! اولین باری است که میشنوم یک زن اعصابش را در چنین جایی حفظ میکند.
بعد از اینکه در وقت همیشگی به خانه برگشت شوهرش به فرودگاه رسیده بود. زن با او تماس گرفت و بخاطر سلامتی به او تبریک گفت ، ولی در خانه اش چه اتفاقی افتاد؟
🌼🍃این زن بزرگوار با برادرش تماس گرفت و گفت: میخواهم همین امروز قبل از فردا این خدمتکار را به کشورش بفرستی.
خدمتکار برای همیشه از کشور اخراج شد.
🌼🍃 یک هفته بعد وقتی شوهر آمد در مورد خدمتکار پرسید که کجاست؟
همسرش گفت: بعد از مسافرت تو خدمتکار مریض شد.
او را به بیمارستان بردم، بعد از آزمایشات پزشکی دریافتم که مبتلا به ایدز است.
به جوابی نگاه کنید که مانند شمشیر است.
🌼🍃شوهر دیوانه شد ، پریشان گشت و نمیتوانست به او بگوید که با او زنا کرده است.
بعد از اینکه همسر به او خبر داد که وضعیت خدمتکار خیلی بد بود و شاید با زندگی وداع گفته است ، شوهر افسرده شد ، انزوا اختیار کرد ، چیزی نمیخورد و تمام اشتهایش را از دست داده بود.
🌼🍃در حالیکه با سختیها دست و پنجه نرم میکرد حدود شانزده کیلو وزن کم کرده بود.
آیا برای همسرش اعتراف میکند که خیانت کرده است یا به توبه روی می آورد و رازش را با خود به گور می برد؟!
🌼🍃شایان ذکر است که این شوهر در نماز جماعت حاضر نمیشد - ولی بعد از آن در مسجد حاضر میشد ، نماز میخواند ، گریه میکرد و نماز شب را نیز به پا میداشت.
🌼🍃بعد از شش ماه وضعیتش بد شد و به بیماری وسواس مبتلا گشت.
هر لحظه منتظر مرگ بود. آن هم چه مرگی! مرگ با رسوایی!
🌼🍃وقتی همسر وضعیتش را اینگونه دید او را به گوشه ای کشید و برایش تعریف کرد که وقتی میخواست به سفر برود او را با خدمتکار در روی تخت دیده و این داستان را ساخته تا به پروردگارش برگردد و خانه و خانواده اش را حفظ کند و خدمتکار به بیماری ایدز مبتلا نبوده است.
🌼🍃خدا میداند که اکنون این شخص یکی از کسانی است که به نمازهای پنجگانه پایبند است و کسی را نسبت به خدا تزکیه نمی کنیم.
❣از این خواهر بزرگوار تشکر و قدر دانی میکنیم که عاقلانه برخورد کرد و سبب هدایت شوهرش شد.
@hafezanqoran2
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣همسر با حکمت
🌼🍃شوهر کارمند است و زن معلم است و چهار فرزند دارند.
بخاطر شغلشان یک خانم خدمتکار از شرق آسیا آوردند.
یک روز همسر از مدرسه برگشت ، چون شوهر برای مسافرت به شهر دیگری می رفت ، میخواست با او خداحافظی کند. وقتی وارد منزل شد و خواست وارد اتاق خوابش شود شوهر پاک دامنش را دید که در آغوش خدمتکار است.
🌼🍃زن به مدرسه برگشت ، گویا چیزی اتفاق نیافتاده است.
سبحان الله ! اولین باری است که میشنوم یک زن اعصابش را در چنین جایی حفظ میکند.
بعد از اینکه در وقت همیشگی به خانه برگشت شوهرش به فرودگاه رسیده بود. زن با او تماس گرفت و بخاطر سلامتی به او تبریک گفت ، ولی در خانه اش چه اتفاقی افتاد؟
🌼🍃این زن بزرگوار با برادرش تماس گرفت و گفت: میخواهم همین امروز قبل از فردا این خدمتکار را به کشورش بفرستی.
خدمتکار برای همیشه از کشور اخراج شد.
🌼🍃 یک هفته بعد وقتی شوهر آمد در مورد خدمتکار پرسید که کجاست؟
همسرش گفت: بعد از مسافرت تو خدمتکار مریض شد.
او را به بیمارستان بردم، بعد از آزمایشات پزشکی دریافتم که مبتلا به ایدز است.
به جوابی نگاه کنید که مانند شمشیر است.
🌼🍃شوهر دیوانه شد ، پریشان گشت و نمیتوانست به او بگوید که با او زنا کرده است.
بعد از اینکه همسر به او خبر داد که وضعیت خدمتکار خیلی بد بود و شاید با زندگی وداع گفته است ، شوهر افسرده شد ، انزوا اختیار کرد ، چیزی نمیخورد و تمام اشتهایش را از دست داده بود.
🌼🍃در حالیکه با سختیها دست و پنجه نرم میکرد حدود شانزده کیلو وزن کم کرده بود.
آیا برای همسرش اعتراف میکند که خیانت کرده است یا به توبه روی می آورد و رازش را با خود به گور می برد؟!
🌼🍃شایان ذکر است که این شوهر در نماز جماعت حاضر نمیشد - ولی بعد از آن در مسجد حاضر میشد ، نماز میخواند ، گریه میکرد و نماز شب را نیز به پا میداشت.
🌼🍃بعد از شش ماه وضعیتش بد شد و به بیماری وسواس مبتلا گشت.
هر لحظه منتظر مرگ بود. آن هم چه مرگی! مرگ با رسوایی!
🌼🍃وقتی همسر وضعیتش را اینگونه دید او را به گوشه ای کشید و برایش تعریف کرد که وقتی میخواست به سفر برود او را با خدمتکار در روی تخت دیده و این داستان را ساخته تا به پروردگارش برگردد و خانه و خانواده اش را حفظ کند و خدمتکار به بیماری ایدز مبتلا نبوده است.
🌼🍃خدا میداند که اکنون این شخص یکی از کسانی است که به نمازهای پنجگانه پایبند است و کسی را نسبت به خدا تزکیه نمی کنیم.
❣از این خواهر بزرگوار تشکر و قدر دانی میکنیم که عاقلانه برخورد کرد و سبب هدایت شوهرش شد.
@hafezanqoran2
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂