مجامع اسلامی ایرانیان dan repost
👆به نظر من استفاده از واژه مصادره در خصوص اتفاقاتی که رخ داد، بی معنی است. مصادره ای انجام نشد. مصادره وقتی انجام می شود که اموالی متعلق به یک شخصی باشد و از او گرفته شود. وقتی این افراد بیشتر از کل سرمایه شان، بدهی داشتند، مصادره یعنی چه؟ اصلاً استفاده از واژه مصادره بی معنی است!
بیشتر توضیح بدهید.
فرض کنید فلان شخص، سرمایه اش ۱۰۰ میلیون تومان بوده و بدهی اش به نظام بانکی ۲۰۰ میلیون تومان بوده و از کشور هم فرار کرده است. این جور شرکت ها و اموال این جور اشخاص، ملی شدند. در واقع استفاده از تعبیر مصادره، کاملاً بی معنی است. زیرا این افراد بیشتر از سرمایه شان بدهی داشتند، خودشان هم که از کشور رفته بودند. خب این افراد باید بدهی خود به نظام بانکی را می پرداختند، از کشور هم که رفته بودند. چگونه می خواستند بدهی خود که بیشتر از سرمایه شان بود را پرداخت کنند؟ معنی بخش خصوصی این نیست که سرمایه مردم در بانک ها را بمکند. پس تاکید می کنم که در مورد ملی شدن کارخانه های خصوصی در ابتدای انقلاب، استفاده از واژه مصادره به کلی بی معنی است. این افراد بدهی بانکی داشتند، کارخانه ها و اموالشان به جای بدهی، برداشته شد. کار هم نمی کردند، بعد از انقلاب ول کرده بودند و رفته بودند. آنها که مانده بودند و کار می کردند که کسی کاری به کارشان نداشت.
اما برخلاف ادعای شما، با افرادی به صرف بهایی بودن یا یهودی بودن برخورد شد و اموالشان مصادره شد.
حبیب القانیان، یهودی بود یا هژبر یزدانی که می گویند بهایی بود. اما در ملی کردن کارخانه ها، اصل بر این بود که کارخانه هایی که بدهی مالکانشان بیشتر از سرمایه شان است، دولت تصدی این کارخانه ها را بر عهده می گرفت. در واقع کارخانه ها از مالکیت افراد بدهکاری که از ایران رفته بودند خارج می شد و در اختیار دولت قرار می گرفت تا این کارخانه ها راه بیفتند. کارگران بیکار شده ی این کارخانه ها که به دلیل عدم حضور مالکانشان تعطیل شده بودند هر روز در خیابان ها میتینگ برگزار می کردند، این افراد کار می خواستند. اتفاقاً این تدابیر در خصوص ملی کردن، موجب شد که آن کارخانه ها مجددا آغاز به کار کنند و آن میتینگ های کارگری متوقف شود زیرا کارگران سر کار خود بازگشتند.
پس استفاده از واژه مصادره بی معنی است. چند نفری هم بودند که برخی می گفتند اینها آدم های خوبی هستند، مثل آقای محمدتقی برخوردار و باید به این افراد ارفاق شود. اما اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای انقلاب معتقد بودند اگر بخواهیم در برخورد با این افراد تبعیض قائل بشویم و برخی را مستثنا کنیم، این قضیه شل می شود کل آن خراب می شود. یعنی قرار بود هر کس که بدهی اش از دارایی اش، بیشتر است، طبیعتاً کارخانه و تاسیساتش در اختیار دولت قرار بگیرد اما اگر این وسط می گفتیم یک عده علیرغم این که بدهی شان بیشتر از دارایی شان است، ولی چون آدم خوبی هستند پس برخورد نکنیم، نوعی تبعیض بود و کار خراب می شد. تاکید می کنم چون همین آدم های خوب بدهی شان بیشتر از دارایی شان بود.
نسخه کاملتر 👇
https://enghelabe-eslami.de/63352/
🌹پیش بسوی استقلال، آزادی و رشد بر پایه حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی
https://t.me/+AeyP4OzCzk9lYzY0
بیشتر توضیح بدهید.
فرض کنید فلان شخص، سرمایه اش ۱۰۰ میلیون تومان بوده و بدهی اش به نظام بانکی ۲۰۰ میلیون تومان بوده و از کشور هم فرار کرده است. این جور شرکت ها و اموال این جور اشخاص، ملی شدند. در واقع استفاده از تعبیر مصادره، کاملاً بی معنی است. زیرا این افراد بیشتر از سرمایه شان بدهی داشتند، خودشان هم که از کشور رفته بودند. خب این افراد باید بدهی خود به نظام بانکی را می پرداختند، از کشور هم که رفته بودند. چگونه می خواستند بدهی خود که بیشتر از سرمایه شان بود را پرداخت کنند؟ معنی بخش خصوصی این نیست که سرمایه مردم در بانک ها را بمکند. پس تاکید می کنم که در مورد ملی شدن کارخانه های خصوصی در ابتدای انقلاب، استفاده از واژه مصادره به کلی بی معنی است. این افراد بدهی بانکی داشتند، کارخانه ها و اموالشان به جای بدهی، برداشته شد. کار هم نمی کردند، بعد از انقلاب ول کرده بودند و رفته بودند. آنها که مانده بودند و کار می کردند که کسی کاری به کارشان نداشت.
اما برخلاف ادعای شما، با افرادی به صرف بهایی بودن یا یهودی بودن برخورد شد و اموالشان مصادره شد.
حبیب القانیان، یهودی بود یا هژبر یزدانی که می گویند بهایی بود. اما در ملی کردن کارخانه ها، اصل بر این بود که کارخانه هایی که بدهی مالکانشان بیشتر از سرمایه شان است، دولت تصدی این کارخانه ها را بر عهده می گرفت. در واقع کارخانه ها از مالکیت افراد بدهکاری که از ایران رفته بودند خارج می شد و در اختیار دولت قرار می گرفت تا این کارخانه ها راه بیفتند. کارگران بیکار شده ی این کارخانه ها که به دلیل عدم حضور مالکانشان تعطیل شده بودند هر روز در خیابان ها میتینگ برگزار می کردند، این افراد کار می خواستند. اتفاقاً این تدابیر در خصوص ملی کردن، موجب شد که آن کارخانه ها مجددا آغاز به کار کنند و آن میتینگ های کارگری متوقف شود زیرا کارگران سر کار خود بازگشتند.
پس استفاده از واژه مصادره بی معنی است. چند نفری هم بودند که برخی می گفتند اینها آدم های خوبی هستند، مثل آقای محمدتقی برخوردار و باید به این افراد ارفاق شود. اما اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای انقلاب معتقد بودند اگر بخواهیم در برخورد با این افراد تبعیض قائل بشویم و برخی را مستثنا کنیم، این قضیه شل می شود کل آن خراب می شود. یعنی قرار بود هر کس که بدهی اش از دارایی اش، بیشتر است، طبیعتاً کارخانه و تاسیساتش در اختیار دولت قرار بگیرد اما اگر این وسط می گفتیم یک عده علیرغم این که بدهی شان بیشتر از دارایی شان است، ولی چون آدم خوبی هستند پس برخورد نکنیم، نوعی تبعیض بود و کار خراب می شد. تاکید می کنم چون همین آدم های خوب بدهی شان بیشتر از دارایی شان بود.
نسخه کاملتر 👇
https://enghelabe-eslami.de/63352/
🌹پیش بسوی استقلال، آزادی و رشد بر پایه حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی
https://t.me/+AeyP4OzCzk9lYzY0