سفرکوانتومی‌وال‌تنها.


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


[ اینجا دما -13 درجست ؛ باخودت پتو بیار.]
#من
https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-grRZifyhIS
🏳️‍🌈

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


نا برار صبحونه همین شیر بود🫄🏻


Photo art music💙🌻 dan repost
لابد صبحونه اوتمیل زدی.🦦


یادت باشه اینو کیان.
شبت بخیر🩶؛


امروز صبح که بیدار شدم شیر قهوه خوردم درس خوندم امتحانمو نسبتا خوب انجام دادم خندیدم اومدم خونه یوتوب ویدیو دیدم سعی کردم بخوابم این بین یاد افراد گذشتم افتادم بغض کردم موزیک شاد پلی کردم چون باید حالم خوب تموم میشد.
این "باید" همیشه لازمه که باید باشه.
وقتی باید حالم خوب باشه ، هرچیز و کسی که مانعش بشه لازمه که به هر نحوی ازبین بره.


خواننده اشتباه میخونه.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


دردی که امروز باهاش درگیری ، پرهای پرواز فرداته.




برای تغییر جو شما و خودم رو دعوت میکنم به این موزیک زیبا:


حین تایپ کردن این متن
همسایمون اهنگی رو پلی کرد که قدیما گوش میدادم
همه چی دست به دست هم دادن روزمو خراب کنن


نمیدونم عکس برای چه زمانیه
ولی گلبرگ ها ، برای گلی‌ هستش که حدودا دو سال پیش گرفتمش.
با دیدنش یاد بازه ای از زندگیم افتادم که یه جعبه پر از گل های متفاوت و گلبرگ های خشک شده داشتم و یک شب ، برای خداحافظی با خاطراتم همشون رو ریختم توی آتیش.

شاید باخودتون بگید که تاثیری نداره این کار و صرفا تلقینه اما باید بگم که واقعا تاثیر زیادی داشت برام و تا همین لحظه حتی ذره‌ای به خاطرات اون سال‌هام فکر نمیکردم.
الان هم که به یادش افتادم ، جزئیاتش یادم نیست اما دردهای اون لحظاتم هنوز یادمه.


🥀


عکسای گالریم رو چک میکردم
که به این عکس رسیدم.


برای اولین بار برگه امتحانیمو با یکی عوض کردم و جوابارو دوباره برای خودم نوشتم=>


امروز دومین امتحان میان ترم ریاضیم بود و خیلی اتفاقای جالبی برامون افتاد و درکل روز خوبی بود و خوشحالم.


نوشته‌های‌‌یک‌شِلبی. dan repost
توی کتاب مطالعات اجتماعی یه جمله نوشته بود که انسان موجودی اجتماعی است و با دیگران ارتباط برقرار می‌کند و به برقرای ارتباط نیاز دارد، باید می‌نوشت انسان موجودی محدود است و برای رفع نیاز با دیگران ارتباط برقرار می‌کند.


ارائمو خوندم و حین خوندن پاهام میلرزید.
از صدام لرزش بدنم مشخص میشد.
اما حرفمو زدم! گفتم که یک ایران ناراضی از این وضعیت هستن و چرا وقتی مردم کشور خودمون نیاز به امداد و توجه دارن مسئولین به کشور های دیگه ای که هیچ سودی برامون ندارن اهمیت میدن؟
انقدر حرف حق زدم که اخرش استاد جوابی برای سوال های من نداشت و گفت ممنون برو بشین.
اگه بیشتر میمونم قطعا میگفتم این مملکت باید انقلاب جدید توش شکل بگیره.


𝕓𝕦𝕟𝕟𝕪🔥🫦 dan repost
هنوز که هنوزه دارم جسد پروانه‌ از توی دلم جمع و دفن می‌کنم. حق اون همه عشق این نبود.


۴ صفحه نوشتم و امیدوارم وسطش استاد نگه بسه و به اخرش برسه🙏🏻🤲🏻

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.