✍ متن ارسالی /
https://t.me/aslahane_96/6124 https://t.me/aslahane_96/6125https://t.me/aslahane_96/6142قسمت اول:🌏
خلق در دنیاهای مابعد و آزمون راستی سنجی ادعاها💖 هفت شهر عشق (راز جام سمبلیک)، درست هفت دنیای موازی بینشی خلق شده در فراکل هستی است؛ که بخش هایی از بشریت برای خلق ادعاها و ارتقاء بینش خود پیوسته در حال تجربه ی آنها هستند.
🚻 اهالی جزءنگر هر دنیا بحدی سرگرم مسائل و موضوعات پیچیده ی مخلوقات متعدد و متنوع مادی و معنوی حاکمان(مالکان) شهر خود هستند، که خبری از دنیاهای ماقبل و مابعد خود ندارند!
♻ این در حالی است که بشر فراکل نگر(عارف هر لحظه) بر تمامی شهرها(دنیاها)ی بینشی هفتگانه اشراف و از احوال آنها اطلاع دارد؛ بدون اینکه بخودی خود میل و علاقه ای برای سکونت و خلق در چنان دنیاهایی داشته باشد.
✳ لذا عارف فقط در بی نامی برای انجام ماموریتی ویژه و هوشمند، و نه بقصد تشدید تضاد و دعوا و مبارزه با حریف فرضی، بلکه بمنظور اتمام حجت و آزمون راستی سنجی مدعیان #جام_نشکن بودن، به وقتش به آن شهرهای بینشی سر میزند.
. ❤️💛💚💙💜💖💝
.
به نام بی نام او
پرسش خیام :جامی است که "عقل" آفرین می زندش
صد بوسه ز "مهر" بر جبین می زندش
این "کوزه گر دهر" چنین جام لطیف
می سازد و "باز" بر زمین می زندش؟!
*
مولانا:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
در پاسخ:
هفت شهر "عشق" را گشتیم "ما"
کوچه کوچه تا به شهر آخرین
✅ هفت شهر عشق یا راز جام، از منظری دیگر:
❤️ شهر اول یا طرح جام سازی: طرح اولیه ی "آدم" (تمثیلی) در کارخانه هستی...از روز ازل که طرح(خلق) نو پیدا شد
صد فوج "ملک" به "آدمی" اغوا شد!
اسرار "رب" و "ملک" به بازار آمد
"آدم" به زمین "علم الاسما" شد
رسم "بت" و "بت شکن" به میدان جهان
از نقطه ی "ارض" تا بدان بالا شد
عالم چو "می" ای شد و به ساغر محتاج
هر "کوزه گر خامی" از آن "حوا" شد!
*
جامی است که "عقل" آفرین می زندش
صد بوسه ز "مهر" بر جبین می زندش
هر "کوزه گر خام" دو صد جام لطیف
می سازد و "کوس آهنین" می زندش!💐💐
💛
شهر دوم یا جام شکستنی:تلاش "عقل جزء نگر" برای ساخت "آدم" فرضی در "زمین" بینشی خود...
چون کوزه گران "می" ای به عالم دیدند
از شادی آن به خود نمی گنجیدند
از هر گل خام و آب الوده به "من"
بر طبق خیال خود گلی تفدیدند!
دکان به دکان سبو فروشی وا شد
ابریق می و جام و سبو می چیدند
هر جام و سبو به غایت زیبایی
ظاهر زدگان مست، دگر می دیدند! *
جامی است که "عقل" آفرین می زندش
صد بوسه ز "مهر" بر جبین می زندش
آن "کوزه گر دهر" چنین جام "ظریف"
می بیند و لیک بر "زمین" می زندش!
💐💐
💚
شهر سوم یا جام شکستنی:تلاش تقلیدی برای مشابه سازی "آدم" مدنظر (پروردگار) در زمین بینش های متفرق...هر کس که دو باده زد ز جام دگران
سر مست شد از خیال خام دگران
افسار و عنان "عقل" چون شهبازش
پرواز نمود سوی بام دگران
جام می عاشقان به "بت" شد معنا
بت سازی "کوزه گر" به کام دگران
زیبایی جام و ظاهر هوش ربا
آهوی ظریف "ما" به دام دگران
*
جامی است که "عقل" آفرین می زندش
صد بوسه ز "مهر" بر جبین می زندش
هر جام شکستنیست بایست شکست
صیاد به صید از کمین می زندش!💐💐
💙
شهر چهارم یا جام شکستنی:آثار (بروز سرطان یا متاستاز) "آدم" سازی با "عقل جزء"، در زمین های متعدد و متفرق بینشی...
از ظاهر جام باده چون می خوردیم
در دم به هوای ظاهرش می مردیم
هر جام شکستنیست جرمش شکن است
جامی که نمی شکست می آوردیم
"بُت" بود اگر چه عالمی در خود داشت
چون خورد "زمین" زباله را می بردیم
در باده خوری اگر "نظر بازی" بود
بی جام شراب ناب را می خوردیم! *
جامی است که "عقل" آفرین می زندش
صد بوسه ز "مهر" بر جبین می زندش
حق می شکند جام چنان بُت شکنان
جامی که شده "بُتی" چنین می زندش!
🌷🌺
💜
شهر پنجم یا جام نشکن:رو آوردن "کوزه گران خام" به پروردگار هوشمند عالم یا "کوزه گر دهر"، برای(درمان سرطان و متاستاز و) ساخت "آدم"...ای "کوزه گر دهر" بساز آن جامی
هرگز نشود شکسته از هر بامی
جامی که همه باده در آن جا گیرد
پران نشود لبش به گاز خامی
هم "ارض" بدان پُر شود و هم کیهان
هم "نام" به نام او بود "بی نامی"
نامش چو تو "آدم" بگذاری هرگز
صیاد نمی برد چو "او" در دامی
*
جامی است که "عشق" آفرین می زندش
هم بوسه ز "عقل" بر جبین می زندش
جامی که حنیف و پاک چون زر نبود
جام دگران چنین زمین می زندش
🌷🌺
👈 ادامه در قسمت دوم...@AD1_review@aslahane_96