✨She will shine✨


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Telegram


در حال عادت کردن به تلاشِ مستمر.
پست معرفی :
https://t.me/apartofmylife/14732
براي ارتباط با این لینك امن پیام بدید💗
https://t.me/BluChtBot?start=6ea7ae09bcd4a38a
لینكِ گودریدز:
https://www.goodreads.com/user/show/83744360-maedeh
۵/۱/۹۷

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri




درست می شه. یعنی امیدوارم که خودم درستش کنم در آینده نزدیک.


✧Always✧ dan repost
تو این سریاله دختره گفت جوری به سرمای خونه‌م عادت کرده بودم که حتی نمی‌فهمیدم سرده؛ و حتی یادم نبود یه خونه می‌تونه گرم باشه.
این دیالوگ یکی از بهترین توصیفاتی بود که می‌تونستم از تجربهٔ این مدتم ارائه بدم.


سوته دلان dan repost
ممکنه یه مدت به هر دلیلی انرژی انجام هیچ کاری رو نداشته باشی؛ و اصلا دلت نخواد برای بهبود شرایط حتی یک قدم کوچیک برداری. این طبیعیه؛ زندگی اونم تو ایران پر از درد و رنجه؛ ولی بعد از یه استراحت موقت و کسب انرژی، باید قوی‌تر بشی و با وجود تمام مشکلات و مصیبت‌های ریز و درشت زندگی، به دوام آوردن ادامه بدی و برای دستیابی به اهدافت بجنگی.


بشری که من باشم، اگر می تونست بدون استرس و فکر به فردا، از امروزش لذت ببره، واقعا خوب می شد.




سبك زندگیم هیچ شباهتی به سالم زیستی نداره. به هرحال این دوره رو جزو پستی بلندی های زندگی حساب می کنم و امیدوارم که درستش کنم


یکی از دوستای نزدیکم داره روند ازدواجش رو شروع می کنه و من نصف حرفاشو نمی فهمم. امروز دیگه سرچ کردم : مراحل خواستگاری تا ازدواج 😂😂😂 بعد حالا ذهنمم مقاومت می کنه در برابر دریافت اطلاعات این چنینی 😂


Elle dan repost


حالا ببینیم چی میشه (وی امیدوار است که اتفاق خوبی بیافتد)


امروز از دستیار فیزیوتراپ که خیلی کیوته، پرسیدم، من واقعا بعد از تمام شدن جلسه ها، خوب میشم؟ با یه حالت خیلی بامزه ای گفت اره خوب میشی 🥹
حالا الان دارم فکر می کنم، واقعا فکر می کردی چیز دیگه ای می تونست بگه؟ 🤡


دیروز به تمام کارام رسیدم و واقعا راضی بودم و حتی شب زود خوابیدم. خواستم بدونم چرا اینجوری بود؟ که فهمیدم چون استرس نداشتم. امروز دارم همونجوری پیش میرم اما سطح استرسم افتضاح بالاست و نمی فهمم دارم چیکار می کنم.


راد dan repost
ترجمه‌ی «نشد» و «نتونستم»، «نکردم» و «نخواستم» عه.


یه اشتباه کوچیک، ممکنه تو رو ۶ ماه عقب بندازه و یه تصمیم درست کوچیک، تو رو ۶ ماه جلو میندازه...


دیروز عصر یه خانومی با من وارد واحد فیزیوتراپی شد، برای مصاحبه دستیار فیزیوتراپ اومده بود. امروز دیدمش که اومد بالای سرم، استخدام شده بود :))))
تا حالا انقدر به سریع استخدام شدن یه نفر حسودی نکرده بودم 😂


به امید پیدا کردن یک اتفاق خوب، ادامه میدم.


امروز رفتم فیزیوتراپی، وسط کار یهو برق رفت و سه سااااعت گیر کردیم اونجا. بماند که امروز شاک ویو تراپی داشتم و انقدری دردناک بود که فقط تو راه برگشت داشتم زانومو تهدید می کردم و می گفتم، دهنت سرویسه اگه بعد از این همه درد و خرج، خوب نشی.


true.


بنده ای که من باشم، اصلا فکرشو نمی کرد اوضاع این مدلی باشه. رفتم فیزیوتراپی جدید و گفتن پارگی رباط دارم. اینجوری دیگه مشخص شد برای چی بعد از این همه مدت، هنوز که هنوزه زانوم با یه پریدن، ورم می کنه. ورزش پایین تنه فکر کنم تا چهارماه آینده تعطیله 😂 (خنده فوق عصبی) چهارده جلسه هم خدمت فیزیوتراپیست جدید هستیم 🙂



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.