سلسلهی اثباتِ نبوّتِ سیّدنا محمّدﷺ {20}
مرحلهی نخست: اثباتِ صداقتِ پیامبرِ اسلام (ص)
18. انکارِ تصلیبِ مسیح (ع)
توضیح: قرآن، اعتقاد به تصلیبِ حضرتِ مسیح (ع) را به صراحت رد میکند و باور به آن را حاصلِ مشتبهشدنِ امر بر نصاری میداند. [۱]
وجهِ استدلال: به چند دلیل از یک متظاهر به پیامبری انتظار چنین چیزی نمیرفت:
اوّلاً: کسی که به دروغ خود را ادامهدهندهی راهِ موسی و عیسی معرّفی میکند، باید خودش را برای پیروانِ این دو پیامبر طوری جلوه دهد که پذیرفتنِ پیامبریاش توسّط آنها ساده باشد. به همین جهت، باید تا جای ممکن عقاید اهلِ کتاب را تأیید کند و روی نقاط اشتراک دست بگذارد. امّا انکارِ یکی از بنیادیترین و مهمترین باورها و نمادهای مسیحیان، خلافِ این رویه است و آنها را شدیداً از اسلام و پیامبرﷺ دور میکند. همین امروزه یکی از شبهاتِ مهمِّ مسیحیان مخالفتِ قرآن با تصلیب است و پذیرشِ اینکه اناجیلِ آنها در این زمینه اطّلاعاتِ نادرست داده باشند، برایشان سخت است.
ثانیاً: یکی از استدلالهای قرآن، اِخبار از کتبِ پیشینیان و استناد به علمِ پیامبرﷺ از محتوای تورات و انجیل است [۲]. بنابراین، انکارِ تصلیب، باعث میشد این گمان شکل بگیرد که پیامبرﷺ چندان هم از کتب پیشین و تاریخ مسیحیت مطّلع نیست!
ثالثاً: قرآن تأکید میکرد که مسلمین و اهل کتاب روی نقاط اشتراک تمرکز کنند [۳]. پس چرا با وجود این تمایل، باید یکی از اساسیترین باورهای آنها را بدون هیچ ضرورتی زیرسؤال ببرد و تمام فرقههای اصلی مسیحیت را به دلیل آن گمراه بداند؟
رابعاً: یکی از راهکارهای قرآن برای ترغیبِ اهلِ کتاب تأکید روی این نکته است که قرآن، کتبِ قبلی را تصدیق میکند [۴] بنابراین، چرا پیامبرﷺ باید بدونِ ضرورت یکی از مهمترین اظهاراتِ همین کتب را رد کند؟
● تمامِ این دلایل را اگر برای انکارِ عقایدی چون تثلیث، آموزهی فدیه و آموزهی گناه ذاتی هم در نظر بگیریم، علیه هرگونه تبیینِ نهضتِ محمّدﷺ به وسیلهی انگیزههای مادی قرار میگیرد. چون اگر چنین قصدی داشت، نباید با انکارِ بنیانهای مسیحیت، برای ایمانِ مردم مانعتراشیِ بیجا میکرد! امّا روی باورِ تصلیب تمرکز کردیم، چون حتّی با تمسّک به انگیزهی "اصلاح عقاید مردم" هم قابل توضیح نیست؛ در واقع باور به تصلیب مسیح، برخلاف دیگر باورهای بنیادینی مسیحی باوری ضدِّعقل نبود.
وثاقتِ تاریخی: هرچه گفته شد، با استناد به قرآنی که متواتراً نقل شده و این وقایع از قطعیات تاریخ اسلام است.
📚ارجاعات
[۱] النّساء: ١٥٧
[٢] القصص: ٤٤ و ٤٦ و العنكبوت: ٤٨ و طه: ١٣٣
[٣] آل عمران: ٦٤
[٤] النّساء: ٤٧
#اثبات_نبوت
#اثبات_صداقت_پیامبر
✅@anti_shobahat | آنتی شبهات
مرحلهی نخست: اثباتِ صداقتِ پیامبرِ اسلام (ص)
18. انکارِ تصلیبِ مسیح (ع)
توضیح: قرآن، اعتقاد به تصلیبِ حضرتِ مسیح (ع) را به صراحت رد میکند و باور به آن را حاصلِ مشتبهشدنِ امر بر نصاری میداند. [۱]
وجهِ استدلال: به چند دلیل از یک متظاهر به پیامبری انتظار چنین چیزی نمیرفت:
اوّلاً: کسی که به دروغ خود را ادامهدهندهی راهِ موسی و عیسی معرّفی میکند، باید خودش را برای پیروانِ این دو پیامبر طوری جلوه دهد که پذیرفتنِ پیامبریاش توسّط آنها ساده باشد. به همین جهت، باید تا جای ممکن عقاید اهلِ کتاب را تأیید کند و روی نقاط اشتراک دست بگذارد. امّا انکارِ یکی از بنیادیترین و مهمترین باورها و نمادهای مسیحیان، خلافِ این رویه است و آنها را شدیداً از اسلام و پیامبرﷺ دور میکند. همین امروزه یکی از شبهاتِ مهمِّ مسیحیان مخالفتِ قرآن با تصلیب است و پذیرشِ اینکه اناجیلِ آنها در این زمینه اطّلاعاتِ نادرست داده باشند، برایشان سخت است.
ثانیاً: یکی از استدلالهای قرآن، اِخبار از کتبِ پیشینیان و استناد به علمِ پیامبرﷺ از محتوای تورات و انجیل است [۲]. بنابراین، انکارِ تصلیب، باعث میشد این گمان شکل بگیرد که پیامبرﷺ چندان هم از کتب پیشین و تاریخ مسیحیت مطّلع نیست!
ثالثاً: قرآن تأکید میکرد که مسلمین و اهل کتاب روی نقاط اشتراک تمرکز کنند [۳]. پس چرا با وجود این تمایل، باید یکی از اساسیترین باورهای آنها را بدون هیچ ضرورتی زیرسؤال ببرد و تمام فرقههای اصلی مسیحیت را به دلیل آن گمراه بداند؟
رابعاً: یکی از راهکارهای قرآن برای ترغیبِ اهلِ کتاب تأکید روی این نکته است که قرآن، کتبِ قبلی را تصدیق میکند [۴] بنابراین، چرا پیامبرﷺ باید بدونِ ضرورت یکی از مهمترین اظهاراتِ همین کتب را رد کند؟
● تمامِ این دلایل را اگر برای انکارِ عقایدی چون تثلیث، آموزهی فدیه و آموزهی گناه ذاتی هم در نظر بگیریم، علیه هرگونه تبیینِ نهضتِ محمّدﷺ به وسیلهی انگیزههای مادی قرار میگیرد. چون اگر چنین قصدی داشت، نباید با انکارِ بنیانهای مسیحیت، برای ایمانِ مردم مانعتراشیِ بیجا میکرد! امّا روی باورِ تصلیب تمرکز کردیم، چون حتّی با تمسّک به انگیزهی "اصلاح عقاید مردم" هم قابل توضیح نیست؛ در واقع باور به تصلیب مسیح، برخلاف دیگر باورهای بنیادینی مسیحی باوری ضدِّعقل نبود.
وثاقتِ تاریخی: هرچه گفته شد، با استناد به قرآنی که متواتراً نقل شده و این وقایع از قطعیات تاریخ اسلام است.
📚ارجاعات
[۱] النّساء: ١٥٧
[٢] القصص: ٤٤ و ٤٦ و العنكبوت: ٤٨ و طه: ١٣٣
[٣] آل عمران: ٦٤
[٤] النّساء: ٤٧
#اثبات_نبوت
#اثبات_صداقت_پیامبر
✅@anti_shobahat | آنتی شبهات