📍شریعتی به خودش فرصت اندیشیدن نمیداد
وقتی روحیهتان رومانتیک باشد واژهی «اومانیسم» یا «اگزیستانسیالیسم» یکدفعه برایتان هالهای پیدا میکند و آن هاله را به مخاطبتان هم منتقل میکنید. در این موارد شریعتی یک آگاهی فرضی را به مخاطب منتقل میکند و مخاطب تصور میکند پشت این واژهها آگاهی عمیقی وجود دارد. استفاده از واژههایی مثل کمونیسم و اومانیسم توسط شریعتی، «رمز عبور» برای شنیده شدن است. شریعتی در گفتوگوهای تنهایی میگوید اگر کسی ایران را خوب بشناسد من هستم و کسی در ایران باشد که اسلام را خوب بشناسد، آن هم من هستم. دچار نوعی خودباوری متوهمانه نسبت به خودش است. توجه نمیکند که اسلام ابعاد مختلفی دارد، ایران زوایای تاریخی مختلفی دارد. و نمیتوان به همین راحتی ادعا کرد که اسلام و ایران را در جیبم گذاشتهام! خودش اسیر وهم خودش میشود و وقتی از اومانیسم میگوید تصورش این است که چیز مهمی میگوید. ولی اگر با خودش خلوت کند و روی کاغذ بیاورد که من چه چیزی راجع به اومانیسم یا اگزیستانسیالیسم میدانم، شاید تازه اول مشکل باشد. به عقیدهی من شریعتی به خودش فرصت اندیشیدن نمیداد؛ و همین کمک میکرد تا این وهم پایدارتر باشد، ولی نمیتوان ریاضیوار نظر داد که مثلاً پنجاه یا هفتاد درصد این وانمودسازی به علمی سخن گفتن، ارادی یا آگاهانه است. شریعتی در سخنرانیهایش گاه به برخی اتفاقات برای خودش اشاره میکند که در واقع اتفاق نیفتاده است و گاه خاطرهی یک نفر دیگر را خاطرهی خودش وانمود میکند، حال آنکه میدانیم خاطرهی خودش نیست. مثلاً میگوید من در مشهد میرفتم دیدم یک نفر از بلندگو چیزی میگوید، در حالیکه میدانیم این خاطرهی خودش نیست، یا تعدیلشدهی خاطرهی خودش است. اینکه چرا خاطرهی فرد دیگری در ذهن او تبدیل به خاطرهی خودش شده، سازوکاریست که فهم آن جز وظایف کشف ذهن است.
✍️از متن گفتوگو با حاتم قادری دربارهی کتاب «کشف ذهن» که به خودآگاه و ناخودآگاه چهرههای تاریخی و روشنفکری میپردازد. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۳
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
وقتی روحیهتان رومانتیک باشد واژهی «اومانیسم» یا «اگزیستانسیالیسم» یکدفعه برایتان هالهای پیدا میکند و آن هاله را به مخاطبتان هم منتقل میکنید. در این موارد شریعتی یک آگاهی فرضی را به مخاطب منتقل میکند و مخاطب تصور میکند پشت این واژهها آگاهی عمیقی وجود دارد. استفاده از واژههایی مثل کمونیسم و اومانیسم توسط شریعتی، «رمز عبور» برای شنیده شدن است. شریعتی در گفتوگوهای تنهایی میگوید اگر کسی ایران را خوب بشناسد من هستم و کسی در ایران باشد که اسلام را خوب بشناسد، آن هم من هستم. دچار نوعی خودباوری متوهمانه نسبت به خودش است. توجه نمیکند که اسلام ابعاد مختلفی دارد، ایران زوایای تاریخی مختلفی دارد. و نمیتوان به همین راحتی ادعا کرد که اسلام و ایران را در جیبم گذاشتهام! خودش اسیر وهم خودش میشود و وقتی از اومانیسم میگوید تصورش این است که چیز مهمی میگوید. ولی اگر با خودش خلوت کند و روی کاغذ بیاورد که من چه چیزی راجع به اومانیسم یا اگزیستانسیالیسم میدانم، شاید تازه اول مشکل باشد. به عقیدهی من شریعتی به خودش فرصت اندیشیدن نمیداد؛ و همین کمک میکرد تا این وهم پایدارتر باشد، ولی نمیتوان ریاضیوار نظر داد که مثلاً پنجاه یا هفتاد درصد این وانمودسازی به علمی سخن گفتن، ارادی یا آگاهانه است. شریعتی در سخنرانیهایش گاه به برخی اتفاقات برای خودش اشاره میکند که در واقع اتفاق نیفتاده است و گاه خاطرهی یک نفر دیگر را خاطرهی خودش وانمود میکند، حال آنکه میدانیم خاطرهی خودش نیست. مثلاً میگوید من در مشهد میرفتم دیدم یک نفر از بلندگو چیزی میگوید، در حالیکه میدانیم این خاطرهی خودش نیست، یا تعدیلشدهی خاطرهی خودش است. اینکه چرا خاطرهی فرد دیگری در ذهن او تبدیل به خاطرهی خودش شده، سازوکاریست که فهم آن جز وظایف کشف ذهن است.
✍️از متن گفتوگو با حاتم قادری دربارهی کتاب «کشف ذهن» که به خودآگاه و ناخودآگاه چهرههای تاریخی و روشنفکری میپردازد. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۳
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya