📍حضور ایران در لبنان؛ قبل و بعد از انقلاب ۵۷📍
این روزها که کتاب شما منتشر شده و در میانهی بحران جنگ در لبنان و فلسطین نیز هستیم، این موضوع بسیار نقل میشود که حمایت ایران از شیعیان لبنان، ریشهای تاریخی دارد؛ زیرا شاه هم از شیعیان لبنان حمایت میکرد. در کنار هاشورهای مشترک، تفاوتهای حضور منطقهای ایران در عصر پهلوی و سالهای اخیر چیست؟
در طراحی، تدوین، عملیاتی کردن و هدایت روابط ایران با گروههای غیردولتی در لبنان، شباهتهای بسیار زیادی میان این دوره و آن دوره میبینیم. اما اگر به عمق موضوع بنگریم، یعنی به انگیزهها و پیامدها توجه کنیم، متوجه تفاوتهای آشکاری میشویم. چنانکه گفتم در هر دو ساختار، روابط با گروههای غیردولتی توسط نهادهای امنیتی و نظامی مدیریت شدهاند. در هر دو ساختار، از گروههایی حمایت شده که متحدان شبهطبیعی ایران هستند؛ یعنی شیعه یا ایرانیتبارند. اما نیتها و دلایل و پیامدها متفاوت است. ایران پهلوی از زمانی این حمایتها را آغاز کرد که عراق به صورت جدی و مستقیم تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال برد و جمالعبدالناصر از واژهی جعلی خلیج عربی در توصیف خلیج فارس استفاده کرد و حساسیتهایی دربارهي جزایر سهگانهی ایرانی ایجاد شده بود. کشتیهای جنگی مصری تا بندر فاو آمدند و میدانیم که ارتش مصر تا قبل از شکست از اسرائیل یک نیروی نظامی زبون نبود. شاه با یک انگیزهي ژئوپولیتیک و برای مهار تهدیدات ژئوپولیتیکی که محور پانعربی ایجاد کرده بود، به حمایت نظامی و سیاسی از کردها و حمایت غیرمستقیم مالی از شیعیان لبنان پرداخت. اما حمایت ایران از گروههای شیعی پس از پیروزی انقلاب صرفاً بر اساس استراتژی مهار نبود و کمتر انگیزهی ژئوپولیتیک داشت، بلکه دلایل ایدئولوژیک داشت. انگیزهی نخستین انقلابیون ایران در حمایت از گروههای شیعی، صدور انقلاب بود نه استراتژی مهار. یعنی میخواستند با کمک به چنین گروههایی، تجربهي انقلاب اسلامی را در دیگر کشورهای مسلمان تکرار کنند. در سالهای بعد، وقتی ایدهها و آرمانهای ایدئولوژیک با واقعیت سخت ژئوپولیتیک تصادم پیدا کرد، به تدریج غلظت شعارگرایی پایین آمد و گفته شد که محور مقاومت بهخصوص در لبنان و عراق، با هدف مهار تهدیدات اسرائیل و امریکا علیه ایران ایجاد شده است. بنابراین انگیزهی نخستین ایدئولوژیک بود، اما بعدها تفسیر ژئوپولیتیک پیدا کرد. در واقع انگیزهي جمهوری اسلامی از این دست حمایتها، ژئوکالچرال است؛ یعنی با تکیه بر ایدئولوژی و قرابتهای مذهبی و فرهنگی و آرمانی در یک منطقهی جغرافیایی به هدف مشخصی برسیم. شاه، درست یا نادرست، با یک نگاه رئالیستی، کردهای عراق را یک ابزار برای تامین منافع ژئوپولیتیک ایران میدید. پس وقتی منافع ایران ایجاب کرد، با بیرحمی و خونسردی به حمایت از کردها پایان داد. اما اگر امروز در حمایت از گروههای شیعی نگاه ایدئولوژیک داشته باشید و آنها را برادر و همسرنوشت خود بدانید، مسئله متفاوت میشود و نمیتوان با آنها به دید رئالیستی و صرفاً براساس منافع خود برخورد کرد. بنابراین با اینکه سیاستها در ظاهر شبیه هستند، چون انگیزهها متفاوت بودهاند، پیامدها نیز متفاوت میشوند.
✍️از متن گفتوگوی علی ملیحی با آرش رئیسینژاد، نویسندهی کتاب «شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه». اندیشه پویا ۹۳.
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
این روزها که کتاب شما منتشر شده و در میانهی بحران جنگ در لبنان و فلسطین نیز هستیم، این موضوع بسیار نقل میشود که حمایت ایران از شیعیان لبنان، ریشهای تاریخی دارد؛ زیرا شاه هم از شیعیان لبنان حمایت میکرد. در کنار هاشورهای مشترک، تفاوتهای حضور منطقهای ایران در عصر پهلوی و سالهای اخیر چیست؟
در طراحی، تدوین، عملیاتی کردن و هدایت روابط ایران با گروههای غیردولتی در لبنان، شباهتهای بسیار زیادی میان این دوره و آن دوره میبینیم. اما اگر به عمق موضوع بنگریم، یعنی به انگیزهها و پیامدها توجه کنیم، متوجه تفاوتهای آشکاری میشویم. چنانکه گفتم در هر دو ساختار، روابط با گروههای غیردولتی توسط نهادهای امنیتی و نظامی مدیریت شدهاند. در هر دو ساختار، از گروههایی حمایت شده که متحدان شبهطبیعی ایران هستند؛ یعنی شیعه یا ایرانیتبارند. اما نیتها و دلایل و پیامدها متفاوت است. ایران پهلوی از زمانی این حمایتها را آغاز کرد که عراق به صورت جدی و مستقیم تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال برد و جمالعبدالناصر از واژهی جعلی خلیج عربی در توصیف خلیج فارس استفاده کرد و حساسیتهایی دربارهي جزایر سهگانهی ایرانی ایجاد شده بود. کشتیهای جنگی مصری تا بندر فاو آمدند و میدانیم که ارتش مصر تا قبل از شکست از اسرائیل یک نیروی نظامی زبون نبود. شاه با یک انگیزهي ژئوپولیتیک و برای مهار تهدیدات ژئوپولیتیکی که محور پانعربی ایجاد کرده بود، به حمایت نظامی و سیاسی از کردها و حمایت غیرمستقیم مالی از شیعیان لبنان پرداخت. اما حمایت ایران از گروههای شیعی پس از پیروزی انقلاب صرفاً بر اساس استراتژی مهار نبود و کمتر انگیزهی ژئوپولیتیک داشت، بلکه دلایل ایدئولوژیک داشت. انگیزهی نخستین انقلابیون ایران در حمایت از گروههای شیعی، صدور انقلاب بود نه استراتژی مهار. یعنی میخواستند با کمک به چنین گروههایی، تجربهي انقلاب اسلامی را در دیگر کشورهای مسلمان تکرار کنند. در سالهای بعد، وقتی ایدهها و آرمانهای ایدئولوژیک با واقعیت سخت ژئوپولیتیک تصادم پیدا کرد، به تدریج غلظت شعارگرایی پایین آمد و گفته شد که محور مقاومت بهخصوص در لبنان و عراق، با هدف مهار تهدیدات اسرائیل و امریکا علیه ایران ایجاد شده است. بنابراین انگیزهی نخستین ایدئولوژیک بود، اما بعدها تفسیر ژئوپولیتیک پیدا کرد. در واقع انگیزهي جمهوری اسلامی از این دست حمایتها، ژئوکالچرال است؛ یعنی با تکیه بر ایدئولوژی و قرابتهای مذهبی و فرهنگی و آرمانی در یک منطقهی جغرافیایی به هدف مشخصی برسیم. شاه، درست یا نادرست، با یک نگاه رئالیستی، کردهای عراق را یک ابزار برای تامین منافع ژئوپولیتیک ایران میدید. پس وقتی منافع ایران ایجاب کرد، با بیرحمی و خونسردی به حمایت از کردها پایان داد. اما اگر امروز در حمایت از گروههای شیعی نگاه ایدئولوژیک داشته باشید و آنها را برادر و همسرنوشت خود بدانید، مسئله متفاوت میشود و نمیتوان با آنها به دید رئالیستی و صرفاً براساس منافع خود برخورد کرد. بنابراین با اینکه سیاستها در ظاهر شبیه هستند، چون انگیزهها متفاوت بودهاند، پیامدها نیز متفاوت میشوند.
✍️از متن گفتوگوی علی ملیحی با آرش رئیسینژاد، نویسندهی کتاب «شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه». اندیشه پویا ۹۳.
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya