می گویند؛مردی در امامزاده ایی اختیار ادرارش را از کف داد و در صحن امامزاده ادرار کرد!
مردم خشمگین شدند و به سمت او هجوم بردند و خواستند که او را بکشند؛
مرد که هوش و فراستی بسیار داشت
گفت؛
ای مردم!من قادر به ادرار کردن نبودم؛
امامزاده مرا شفا داد!
ناگهان به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرک به سر و صورت خود مالیدند!
منشا اشتباهات ندانستن نیست
بلکه تقلید و اعتقادات کورکورانه است.
به زاهد گفتم این زهد و ریا تا کی بود باقی
بگفتا؛تا به دنیا مردم نادان شود پیدا...
#حکایت
#التماس_تفکر
📚 @Andishe_Noviin
مردم خشمگین شدند و به سمت او هجوم بردند و خواستند که او را بکشند؛
مرد که هوش و فراستی بسیار داشت
گفت؛
ای مردم!من قادر به ادرار کردن نبودم؛
امامزاده مرا شفا داد!
ناگهان به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرک به سر و صورت خود مالیدند!
منشا اشتباهات ندانستن نیست
بلکه تقلید و اعتقادات کورکورانه است.
به زاهد گفتم این زهد و ریا تا کی بود باقی
بگفتا؛تا به دنیا مردم نادان شود پیدا...
#حکایت
#التماس_تفکر
📚 @Andishe_Noviin