- کارمندان دولت، مأموران مخفی براندازی!
یکی دو ماه پیش برای کاری به یک ادارهٔ دولتی (بیمه) مراجعه کردم. هشت و نیم صبح بود و کارمندان مشغول خوردن صبحانه بودند؛ یکی نان و انگور و چای میخورد و آن دیگری نان و کره و مربا.
دفعهٔ بعد ساعت یازده مراجعه کردم. همهٔ سرهای کارمندان توی گوشیهایشان بود و مشغول انجام کارهای شخصی بودند.
دفعهٔ بعد ساعت دوازده مراجعه کردم. کارمندی که پروندهٔ من زیر دستش بود با جوانکی مشغول گفتوگو دربارهٔ این موضوع بود که دلار بخرد سود بیشتری میبرد یا طلا. پنج شش نفر ارباب رجوع مثل من جلوی میزش صف کشیده بودند تا نوبتشان شود. طاقتم طاق شد نشستم روی زمین. ظاهراً نوعی حرکت اعتراضی تلقی شد. کارمندی آمد گفت «مشکل چیست.» گفتم «میخواهم رییس اداره را ببینم.» گفت «بفرمایید شما را راهنمایی کنم به اتاقشون.»
رضایت دادم پاشم و دنبالش بروم. وارد اتاق رییس شدم. گفت مشکل شما چیست. گفتم «سامانهٔ اینترنتی درست کردید که کار مردم بدون مراجعهٔ حضوری انجام شود. من به هزار بدبختی مدارک درخواستی شما را بارگذاری کردم اما هیچ نتیجهای نگرفتم. به تلفنهای ادارهتان اصلاً جواب نمیدهید و مجبورم مدام به ادارهتان مراجعه کنم که در اینجا هم هیچ کارمندی پاسخگو نیست. باز صد رحمت به زمان شاه که فوقش به ارباب رجوع میگفتند امروز برو، فردا بیا، حالا شده امروز برو یک ماه دیگه بیا.»
آقای رییس یک کمی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت «اسمتون رو بگید تا پیگیری کنم.» گفتم «اسمم بیژن اشتری است.» با تعجب گفت«اِاِاِ همون بیژن اشتری که کانال و پیج دارید و مطالب انتقادی مینویسید؟»
گفتم «بله همون بیژن اشتری.» آقای رئیس با عجله بلند شد و در اتاق را بست و با اشتیاق خاصی به من گفت «من فالوور شما هستم و نمیدونید چقدر مطالب شما رو دوست دارم.» و بعد وارد بحثهای سیاسی همدلانه با یکدیگر شدیم و سرانجام با سهسوت دستور داد کار من راه بیفتد.
از در اداره که خارج شدم سرم سوت میکشید. به خودم گفتم این پزشکیان رو باش که با این بوروکراسی ضدانقلابی و ضدحکومتی میخواد مشکلات مملکت را حل بکنه. حالا صبحانه خوردن کارمندان و پیچوندن ارباب رجوع توسط اونها معنای تازهای برام پیدا کرده بود. به خودم گفتم ناراضیتر از کارمند توی این مملکت پیدا نمیشه. میلیونها کارمند با حقوقهای اندک در ادارات دولتی تجمع کردهاند و خیلی بیسر و صدا مشغول ناراضی کردن هموطنانشون از حکومت هستند. هموطنانی که البته هزار دلیل دیگر هم برای نارضایتی دارند. خلاصه به این نتیجه رسیدم که این کارمندان عزیز، بهراستی مأموران مخفی مشغول براندازیاند و به شیوهٔ زیرپوستی خودشان در حال مبارزه با رژیم هستند.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
یکی دو ماه پیش برای کاری به یک ادارهٔ دولتی (بیمه) مراجعه کردم. هشت و نیم صبح بود و کارمندان مشغول خوردن صبحانه بودند؛ یکی نان و انگور و چای میخورد و آن دیگری نان و کره و مربا.
دفعهٔ بعد ساعت یازده مراجعه کردم. همهٔ سرهای کارمندان توی گوشیهایشان بود و مشغول انجام کارهای شخصی بودند.
دفعهٔ بعد ساعت دوازده مراجعه کردم. کارمندی که پروندهٔ من زیر دستش بود با جوانکی مشغول گفتوگو دربارهٔ این موضوع بود که دلار بخرد سود بیشتری میبرد یا طلا. پنج شش نفر ارباب رجوع مثل من جلوی میزش صف کشیده بودند تا نوبتشان شود. طاقتم طاق شد نشستم روی زمین. ظاهراً نوعی حرکت اعتراضی تلقی شد. کارمندی آمد گفت «مشکل چیست.» گفتم «میخواهم رییس اداره را ببینم.» گفت «بفرمایید شما را راهنمایی کنم به اتاقشون.»
رضایت دادم پاشم و دنبالش بروم. وارد اتاق رییس شدم. گفت مشکل شما چیست. گفتم «سامانهٔ اینترنتی درست کردید که کار مردم بدون مراجعهٔ حضوری انجام شود. من به هزار بدبختی مدارک درخواستی شما را بارگذاری کردم اما هیچ نتیجهای نگرفتم. به تلفنهای ادارهتان اصلاً جواب نمیدهید و مجبورم مدام به ادارهتان مراجعه کنم که در اینجا هم هیچ کارمندی پاسخگو نیست. باز صد رحمت به زمان شاه که فوقش به ارباب رجوع میگفتند امروز برو، فردا بیا، حالا شده امروز برو یک ماه دیگه بیا.»
آقای رییس یک کمی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت «اسمتون رو بگید تا پیگیری کنم.» گفتم «اسمم بیژن اشتری است.» با تعجب گفت«اِاِاِ همون بیژن اشتری که کانال و پیج دارید و مطالب انتقادی مینویسید؟»
گفتم «بله همون بیژن اشتری.» آقای رئیس با عجله بلند شد و در اتاق را بست و با اشتیاق خاصی به من گفت «من فالوور شما هستم و نمیدونید چقدر مطالب شما رو دوست دارم.» و بعد وارد بحثهای سیاسی همدلانه با یکدیگر شدیم و سرانجام با سهسوت دستور داد کار من راه بیفتد.
از در اداره که خارج شدم سرم سوت میکشید. به خودم گفتم این پزشکیان رو باش که با این بوروکراسی ضدانقلابی و ضدحکومتی میخواد مشکلات مملکت را حل بکنه. حالا صبحانه خوردن کارمندان و پیچوندن ارباب رجوع توسط اونها معنای تازهای برام پیدا کرده بود. به خودم گفتم ناراضیتر از کارمند توی این مملکت پیدا نمیشه. میلیونها کارمند با حقوقهای اندک در ادارات دولتی تجمع کردهاند و خیلی بیسر و صدا مشغول ناراضی کردن هموطنانشون از حکومت هستند. هموطنانی که البته هزار دلیل دیگر هم برای نارضایتی دارند. خلاصه به این نتیجه رسیدم که این کارمندان عزیز، بهراستی مأموران مخفی مشغول براندازیاند و به شیوهٔ زیرپوستی خودشان در حال مبارزه با رژیم هستند.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe