برخی عادتهای مشترک افراد در معاملهگری که با شکست مواجه میشوند:
۱ تصور میکنند هر بار که سیستم را روشن کردند باید معامله کنند به شکلی که اگر معاملهای نکنند احساس شکست به آنها القا میشود.
۲ حتی با ضررهای کوچک کنترل رفتارشان را از دست میدهند و برای انتقام خیز بر میدارند. سپس تارگت غیر منطقی تعیین میکنند. مثلا اگر 50 دلار ضرر کردهاند ، حجم را افزایش میدهند و تارگت را در ناحیهای قرار میدهند که 100 دلار سود کسب شود.
۳ معاملهی آنها وابسته به مکان و زمان خاصی نیست و در هر مکان و زمانی که متاتریدر را باز کردند معامله میکنند، حتی پشت چراغ قرمز.
۴ معمولا ریسک مشخصی ندارند. در یک معامله نیم درصد، در معامله دیگر دو درصد و در معامله دیگر سه درصد ریسک شده است و عملا برنامهای برای تعیین میزان ریسک ندارند و همه چیز اتفاقی صورت میگیرد.
۵ اعتقادی به رشد قدم به قدم ندارند و همه چیز را در آن واحد میخواهند.
۱ تصور میکنند هر بار که سیستم را روشن کردند باید معامله کنند به شکلی که اگر معاملهای نکنند احساس شکست به آنها القا میشود.
۲ حتی با ضررهای کوچک کنترل رفتارشان را از دست میدهند و برای انتقام خیز بر میدارند. سپس تارگت غیر منطقی تعیین میکنند. مثلا اگر 50 دلار ضرر کردهاند ، حجم را افزایش میدهند و تارگت را در ناحیهای قرار میدهند که 100 دلار سود کسب شود.
۳ معاملهی آنها وابسته به مکان و زمان خاصی نیست و در هر مکان و زمانی که متاتریدر را باز کردند معامله میکنند، حتی پشت چراغ قرمز.
۴ معمولا ریسک مشخصی ندارند. در یک معامله نیم درصد، در معامله دیگر دو درصد و در معامله دیگر سه درصد ریسک شده است و عملا برنامهای برای تعیین میزان ریسک ندارند و همه چیز اتفاقی صورت میگیرد.
۵ اعتقادی به رشد قدم به قدم ندارند و همه چیز را در آن واحد میخواهند.