ای آشنای دوست، ای حیّ لایموت
ای جانِ بیقرار، ای عشقِ بیثبوت
در حلقههای اشک، نامت هنوز به جاست
در سینهام چو نور ، آرام و بیصداست
ای مهر جاودان، ای ماهِ آسمان
ای آتشی که نیست جز در دلِ جهان
ویرانی مرا جز تو پناه نیست
در این خرابآباد، جز تو گواه نیست
چون سایهای ز نور، افتاده بر وجود
بی تو نفس چه سود؟ بی تو جهان چه سود؟
دریا تو را سرود، صحرا تو را نوشت
هر ذرهای که هست، در عشقِ تو سرشت
ای آن که بودنت جان را بقا دهد
هر دل که بیتو ماند، در غم فنا دهد
ای آشنای دوست، ای حیّ لایموت
جان را به تو سپرد، این روحِ بیثبوت
.
آمــس
🌬️@ames_poems54
ای جانِ بیقرار، ای عشقِ بیثبوت
در حلقههای اشک، نامت هنوز به جاست
در سینهام چو نور ، آرام و بیصداست
ای مهر جاودان، ای ماهِ آسمان
ای آتشی که نیست جز در دلِ جهان
ویرانی مرا جز تو پناه نیست
در این خرابآباد، جز تو گواه نیست
چون سایهای ز نور، افتاده بر وجود
بی تو نفس چه سود؟ بی تو جهان چه سود؟
دریا تو را سرود، صحرا تو را نوشت
هر ذرهای که هست، در عشقِ تو سرشت
ای آن که بودنت جان را بقا دهد
هر دل که بیتو ماند، در غم فنا دهد
ای آشنای دوست، ای حیّ لایموت
جان را به تو سپرد، این روحِ بیثبوت
.
آمــس
🌬️@ames_poems54