Postlar filtri


خبرفوری | اخباری فوری | تعطیلی مدارس🔖 dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
یک ایرانی در عراق: ایرانی‌ها در رستوران های عراقی به دلیل بی ارزش بودن ریال نمی‌توانند حتی یک غذا معمولی بخورند!

🔖 @News1Fori


Vahid Online وحید آنلاین dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
چارلز سوم، پادشاه بریتانیا به همراه ملکه کامیلا روز چهارشنبه هشتم اسفند ماه در آستانه آغاز ماه رمضان با حضور در رستوران هندی در لندن برای افطار مسلمانان خرما بسته‌بندی کردند.
این خرما‌ها قرار است در اختیار بیماران مسلمان گذاشته شوند.
اسما خان، مالک رستوران، هنگامی که پادشاه و ملکه بریتانیا در حال بسته‌بندی خرما بودند، با شوخی گفت: «اصلا فکر نمی‌کردم که پادشاه این‌قدر سریع باشد.» چارلز سوم با خنده پاسخ داد: «من وقت تلف نمی‌کنم.»
@VahidOOnLine

📡 @VahidOnline


خبرفردا dan repost
🔺درگیری ۱۲ مرد مست با قتل یکی از آنها به پایان رسید/ مقتول، آوازی خواند که دیگران خوششان نیامد

روزنامه ایران نوشت:
متهم:
🔸آن شب من و چند نفر از دوستانم برای معامله زمین ۲۲ هکتاری به باغی در رباط کریم رفته بودیم. طرف مقابل هم با دوستانش به آنجا آمده بود. اغلب ما مشروب خورده بودیم و حال طبیعی نداشتیم دراین میان یکی از افراد شروع به خواندن آواز دشتی کرد اما یکی از دوستانم که از خواندن او خوشش نیامده بود با اعتراض از او خواست، ساکت شود که سر همین موضوع درگیری بالا گرفت.
🔸شهرام و دوستانش با قمه و چاقو به سمت ما حمله‌ور شدند که من و دوستانم ناچار بودیم از خودمان دفاع کنیم. من برای اینکه دعوا خاتمه پیدا کند کلتی را که همراه داشتم بیرون کشیدم و بی‌هدف چند تیر شلیک کردم تا بترسند اما یکی از تیرها ناخواسته به سینه شهرام خورد و جان باخت.
@khabarfarda_ir


هشتادمین سالگرد انتشار نخستین مجله ویژه خردسالان
جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط ارتش امریکا و روسیه شوروری و انگلیس، شوک فرهنگی، هنری و ادبی قابل تاملی در وطن ایجاد کرد.
هشتاد سال پیش، درهنگامه اشغال ایران، ادبیات تخدیری ایدئویوژیک کمونیسم روسیه، تشخص کودک را در پناه آزادیخواهان آینده جامعه پرولتاریا می دید و سرخوشی های قشری غرب، کاملا ادبیات غنی ایران را نادیده می گرفت و از درون، کوشش های باغچه بان و میرزا حسن رشدیه به دیده خودباختگی در برابر مدرنیته معرفی می شد.
یعنی اردیبهشت ۱۳۲۳ انتشار مجله «بازی کودکان» با صاحب امتیازی ابراهیم بنی احمد و با همکاری عباس یمینی شریف کاری بس جانکاه بود. اما آنها با همه سختی ها، چهار سال این حرکت را ادامه دادند.
بازي كودكان در نخستين دوره با قطع بسيار كوچک شش در هفت سانتی متر و جلد چهار رنگ با نقاشی های كودكانه و مطالب و شعرهایی ساده برای كودكان خردسال پيش دبستان منتشر می شد.


Hooman
عباس مسعودی را نه به عنوان یک شخصیت تاریخی بلکه به عنوان سند پویایی یک انسان در بستر ناملایمات تاریخی مهم می دانم.
ایشان در جوانی کارگر چاپخانه بود. اما باور نکرد که تا آخر عمر کارگر چاپخانه بماند.
اقدام با چاپ دو برگه خبر کاغذی کرد. خبرنگار شد. پس از آن با درک تبدیل تهدید به فرصت، روزنامه‌نگاری مستدام و متعادل را جامه عمل بخشید و پس از سه دهه سناتور شد.
در پی ایجاد یک روزنامه رسمی بود که اجل مهلتش نداد.
ایشان یک واقعیت تاریخی انسان پویا در کوران ناملایمات است.
سخت است روزنامه‌نگاری و سناتوری در این شرایط. او محافظه‌کار پویا و فرهنگ‌سازی بود که حتی دشمنانش، نمی توانند بر واقعیت شخصیتش، خط بطلان بکشند.
انسان در دو مقطع رفتار تند کودکانه دارد.
یک بار که جبری به مقتضای سن، کودک است و زمانی که کهنسال است و مقتضای علم، مغزش کوچک می شود و احساساتش کودکانه.
او یک خط پیوسته و متعادل بلوغ را از جوانی تا آخر عمر به منصه ظهور قرار داد و برای همین پیشانی روزنامه‌نگاری منصف اوست.
صد سالگی روزنامه اطلاعات اگر تکریم و تفاهم شخصیت او باشد، فرصت گرانقدری است. وگرنه تشریفاتی است مانند دیگر مراسم‌های ریز و درشت..


از طبیعت زیبا دیگر چیزی باقی نمانده اما وظیفه سخت‌تر شده و نقش مردم مهمتر
#اطلاعات_هفتگی


PINK PROXY | پروکسی dan repost
‏با مترو رفت و امد کردن کسر شان نیست
گوشی مدل بالا نداشتن کسر شان نیست
لباس مرتب اما گرون قیمت نپوشیدن کسر شان نیست
بی‌فرهنگ بودن ادماست کسر شانه

همراه | همراه | همراه
همراه | همراه | همراه
ایرانسل | ایرانسل | ایرانسل
ایرانسل | ایرانسل | ایرانسل
پروکسی | پروکسی | پروکسی

🌸 @PinkProxy 🌸


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
Hooman
به صد سالگی روزنامه اطلاعات آقای عباس مسعودی نزدیک می شویم.


اما در میانه بخش دوم سریال به عنایت به شرط سرمایه گذار دوم (ثابت)، مبنی بر طلاق آبان از همسرش، به ناگهان به یاد فیلم «پیشنهاد بی شرمانه» هم می افتیم. اما بار سموبلیک داستان و خط روایی فیلم و چرایی انتخاب نام آبان برای سریال، ما را قانع نمی کند. بله داستان یک سر و گردن بالاتر از بازسازی «پیشنهاد بی شرمانه» است. آنجا که پای کتاب« انسان نیک ایالت سچوان» در مصاحبه نخبه جوان به فیلم باز می شود متوجه نقش ایزدبانوی آب، در آن داستان می شویم: « نمایشنامهٔ زن خوب ایالت سچوان با شخصیت «وانگ» که آب‌فروش است، آغاز می‌شود. او خطاب به تماشاگران توضیح می‌دهد که در حومهٔ شهر منتظر ظهور پیشگویی‌شدهٔ چندین خدای مهم است. این خدایان به زودی از راه می‌رسند و از وانگ می‌خواهند که برای آن‌ها پناهگاهی برای شب پیدا کند. آن‌ها که به‌دنبال انسان‌های خوب سفر کرده‌اند، خسته‌اند.»
و این وانگ یا ایزد آبان ما، بین دیو (خدا) و حیوانات انسان نما، سرگشته است که چگونه چراغ عشق را در این شهر تاریک روشن نگه دارد. آیا آبان اکنون مهره شطرنج و نرد قمارعشق است یا خود، طراح الگوریتم هوش مصنوعی( با توجه به داستان سریال بخوانید: سمبول خرد ناب انسانی در یک زن عاشق) نقشه ای و چیزی در توبره اش دارد؟ این را فعلا گروه نویسندگان می دانند!
برای من که ترجمه موزون هجا به هجای دکتر حسین گلگلاب از «فاوست» گوته را منتشر کرده ام، مشاهده سریال آبان لذت بخش و محسورکننده تر بود


هومن ظریف
سریال«آبان» به قسمت پنجم خود رسیده است و بازیگرانی چون شهاب حسینی و امین حیایی و لاله مرزبان، هرکدام، ارتباط موثر خود را با تماشاگران خود ایجاد کرده اند.
اما جالب است که گروه نویسندگان فیلمنامه، دست به ریسک بزرگی زده اند و با اینکه یکی از پارامترهای سنتی موفقیت هر فیلمی، همذات پنداری است، اما نویسندگان این سریال، روی این مساله که تماشاگران، چقدر از «فاصله» خود با کاراکترهای داستان، شگفت زده خواهند شد، دست به قمار زده اند.
قماری که از سوی دیگر، به دوئل خدا و شیطان در کتاب ایوب هم اشاره دارد و براساس فاصله گذاری برتولت برشت، می توان با لذت سریال را دید و با خود گفت: همین شهاب حسینی وامین حیایی سوپراستارهای سینمای ما، برای ایفای نقش خود در داستان، نقش بازی می کنند و چون مجبورند در شرایط سخت کنونی، بازی کنند، نقش بازی می کنند، یعنی با توسل به این اقتباس، «فاصله» خود واقعی خویشتن را از آنچه در فیلمنامه آمده است، حفظ می کنند!
در سریال، دو بار نام کتاب سمبولیک «انسان خوب ایالت سچوان» آمده است که البته برخی از مترجمان آن را «زن خوب ایالت سچوان» نامیده اند که در بستر جامعه مردسالار، تم روایت را انتقادی و اجتماعی تر می کند. از سوی دیگر، دگردیسی انسان نیک در شرایط بد، دستمایه آثار فراوانی شده است و جذابیت فیلم های تراز اول تاریخچه سینما نیز همین «انتخاب» مسیر نیکی و بدی است. جبر و اختیار. و این رنج انتخاب، هرگز در داستانهای ما، نخ نما نخواهد شد مخصوصا که مساله سرخ «عشق» در رنگ آمیزی پیرنگ داستان دخیل باشد!
از طرفی، صحنه آغازین فاوست گوته، یادآور کتاب «‌‌‌ایوب عهد عتیق» است. در هر دو شرط‌ بندی خدا و شیطان یکی بر سر ‌‌‌ایوب و دیگری بر سر فاوست جریان دارد.
با توجه به اهمیت دگردیسی آقای ثابت(شهاب حسینی) و دوئل او با زن جوان نخبه( منتهای خردمندی بشری)، دگردیسی واژه «دیو» در ساحت زبان و در طول زمان نیز احساس می شود.
در دوئل کلامی آبان( لاله مرزبان) با ثابت، شاهد رویارویی لایه های رویی دو شخصیت هستیم که تماشاگر خاص، کاملا متوجه زیرلایه های شخصیتی و پتانسیل دگردیسی این دو قطبی می شود. اینجاست که باید بیاد آوریم که دگردیسی «دیو» خدای آموزگار که نوشتن را به سیامک پادشاه پیشدادی، آموخت و تبدیل آن در طول تاریخ به شیطان نیز، ملموس است. و باز بیاد آوریم که دلیل طرد شیطان هم، حسادت در عشق اللهی است!
کارگردان برای حفظ تعادل متن و بازی کار سختی در پیش دارد که انصافا تا همین قسمت پنجم، تعلیق را در بالاترین حد ممکن نگه داشته است. اما انصافا بازی روان میرسعید مولویان( امیر پرتو شوهر آبان) درموفقیت کارگردان و عدم ناترازی انرژیک(!) کاراکترها، بسیار قابل تامل است. اگر نمی گویم امین حیایی خوب بازی کرد یا نکرد، دلیل دارد چون او به عنوان معاون (یکی از حواریون) آقای ثابت( دیو) همچنان مانند بسیاری از فیلم هایی که بازی کرده است، خواه ناخواه (امین) کارگردان است!
اما بازی های درخشان هرچند کوتاه مریم سعادت و حتی بازیگر خردسال، توانسته است که یک عاشقانه نا آرام ولی منسجمی را در کل سریال در اختیار تدوینگر قرار دهد. به نظر من تدوینگر کمترین زحمت را کشیده است. چون بازیگران بر اساس متن و گفتار، چنان بی کم و کاست هدایت شده اند که اگر حتی فرض کنیم چشمانمان خسته است و نسخه شنیداری آن را بخواهیم بشنویم، انگار جز گریم هدفمند و موثر آقای ثابت(شهاب حسینی) چیز زیادی را از دست نمی دهیم و می توانیم با دوئل کلامی و مناظره هنری دیالوگ ها، به فضای نمایشنامه های رادیویی دهه چهل سفر کنیم.
اما در فصل پنجم، دگردیسی برای بازی کردن نقش و نسخه ای که قانون اجتماع برای لاله مرزبان( با بازی فوق العاده آبان اسفندیاری) و میرسعید مولویان( امیر پرتو) پیچیده اند، برای حفظ عشق و خانواده در بستر جامعه ای که پر از دیو و دد و حیوان شده است، ناخودآگاه باز بیینده با وسواس را به متون ادبی و فلسفی و ارجاعات سمبولیک فیلمنامه می کشاند.
چالش تماشاگر تا همین چند قسمت هم، با خود وذهنش هم هست:« من شبیه کدامیک از این کاراکترها هستم؟». باید خندید و گفت: همینجاست که فاصله گذاری برشتی کاملا موفقیت آمیزی هویدا می شود. سریال آبان، عامدانه از همذات پنداری مخاطب گریزان است و انگار دارد سر اینکه با چنین روشی سریال را جلو ببرد، دست به قمار زده است.
اما شاید از خود بپرسیم چرا سریال «آبان» نامیده شده است؟ برای درک این مساله باید خواه ناخواه داستان را مرور کنیم. داستان سریال این است:« سریال آبان روایت یک نخبه هوش مصنوعی با نام آبان است که الگوریتمی را برای سرمایه‌گذاری و کسب سود در بازارهای مالی طراحی کرده است. آبان، اما با سرمایه‌گذار پیشینش به مشکل برخورده و حالا باید بدهی چند میلیاردی‌اش را به سرعت تسویه کند، در غیر این صورت به زندان خواهد افتاد.»


آنکس که جوک می گوید، لزوما نمی خندد!
مخزن‌الدوله: مردک سید ضیا، همه روسپی خانه‌ها را بسته، بگیر و ببند راه انداخته‌.
وهاب: تا مشتری هست، هست.
-مردم؟!
-قونسولگری‌ها...
ـ قواد؟!
- بچه مزلف‌ و واسطه‌ها، دلالها.
-مکان چه؟!
- ظاهر صلاح‌ها! دونبش‌ها.
-عجب! پس آنکس که جوک می گوید، لزوما نمی خندد!


امروز ششم اسفند چهارصد و یک است.
به خاطر مسأله صرفه‌جویی انرژی، کل ادارات کشور تعطیل شده است‌.
امروز نسبت به همراهان و مسافران مترو احساس تعلق خاطر هم تیمی دارم.
حدود بیست و اندی سال است که روزهای کاملا تعطیل، من تعطیل نکرده‌ام.
هم تیمی‌های من در ساعت هفت و نیم صبح در مترو احتمالا یک تفاوت کوچک با من دارند. شغل آزاد یا خصوصی دارند.
نمی‌دانم.


مستند داوود پیرنیا،باغبان گلها dan repost
⛏️تخریب خانه ولی الله پیرنیا با مجوز میراث
🤍عمارتی که در طبق مکاتبات میراث واجد ارزشهای معماری ، تاریخی و فرهنگی بوده و تخریب آن ممنوع
🩶عمارتی که طبق اسناد امضاء شده وزارت میراث، در مجاورت 6 اثر ثبت ملی و 16 اثر واجد ارزش بوده و در حریم آثار ملی ایران قرار داشته و تخـریب آن غیرقانونی
👇اطلاعات و عکسهای بیشتر را در سایت سفرنویس بخوانید ...
https://safarnevis.com/?p=33269

🙏بازنشر شما دوست عزیز (به عنوان یک شهروند کنشگر) می تواند باعث جلوگیری ، از تخریب این اثر ارزشمند شود. شاید آیندگان به نیکی از ما یاد کنند.
©️safarnevis


خبرفوری dan repost
♦️قتل شوهر توسط زن مکزیکی

🔹یک خانوم حساس مکزیکی بعد از اینکه عکس شوهرش رو با یک خانوم دیگه تو گوشیش دیده ۱۷بار با چاقو بهش ضربه زده و بعدش تازه متوجه شده که درواقع عکس‌های خودشه که اوایل رابطه باهم گرفتن و چون اون موقع جوان تر و لاغرتر بوده، خودشو نشناخت.
#مکزیک #قتل #حادثه
@AkhbareFori | Link


Zarif Houman dan repost
ساندویچ روزنامه پیچ!
روزهای آخر اسفند، هر دو سیگار کشان، روی سکوهای سرد چمن میدان آزادی نشستند.
- کی میخواد درست بشه؟! شب عید میگن روزنامه تعطیل؟!
جوان با لبخند سرد: اداره ها دارن عیدی میدن!... بامزه اینه که اینا اصلاح طلب هستن! ما هم خبرنگار!
- آره والا! حالا کدوم روزنامه، خبر بیکاری شب عید ما رو کار کنه؟!
جوان: روزنامه آفتاب پرست!
و هردو یخ زده، می خندند!
......
تقدیم به جناب فیض الهی
برگرفته از خاطره مشترک اسفند سال ۱۳۸۳


مستند داوود پیرنیا،باغبان گلها dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
آلیس الوندی می خواند.
ترانه‌ای از پدر
در برنامه کودک رادیو
موسس داوود پیرنیا
ترانه اصلی آذری بود با صدای صغرا باقرزاده


آدم برفی قابیل

در اولین برف تاریخ زمین، پیش از اینکه رد پای آدم روی آن دیده شود، نخستین آدم برفی ساخته شد.
- بچه ها، اون چیه؟!
- مامان، قابیل با برف، آدم درست کرده.
حوا،: غلط کرده، بابا رو مسخره کردین؟!
این کارتون شیطانیه؟!
آدم ریش سفیدش را خاراند: شیطنت کردن، شیطانی نیست‌.
حوا: آره منم وقتی سیب خوردم همین اشتباه رو کردم!


حواستون به کلاهتون باشه!
نوشتن مطلبی که پیام مشترک انسانی و جهان شمول دارد، یک ویژگی مهم دارد.
پرهیز از مصرف آرایه‌ها و کنایات زبان مقصد.
مثلا در جمله«حواستون به کلاهتون باشه!»
دو معنا برداشت می شود.
یکی کنایه ایهامی مبنی بر هشدار به گول خوردن احتمالی.
دوم همان مفهوم ساده تحت لفظی: مراقب کلاه خود باشید.
زبان‌شناسان و جامعه شناسان حتی احتمال می دهند در زبانهای متعدد غیر انگلیسی، یعنی زبانهای مقصد هم، احتمالا بنابر فرهنگ مقصد یا کانسپت( مفهوم) متن، جمله بالا تعابیری دور از مقصود نویسنده مبدا داشته باشد.
بنابراین در مطلب خود اگر جمله‌ای نظیر «کلاهتو بچسب»دارید، یا « شاخه نور را به تاریکی شنها بخشید» فکر نکنید در زبانهای مقصد، بتواند کارکرد پیام رسانی شما را انجام بدهند. چون احتمال سو تفاهم وجود دارد.
آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند= آمریکا هیچ غلطی نمی تواند انجام بدهد.

Don’t reveal my secret, secreter!
نویسنده‌ای مطلبی به انگلیسی نوشته با جمله بالا.
اما در ترجمه فارسی جناس زیبای بین دو کلمه سکرتر یعنی منشی با فعل سکرت، از بین می رود.
پس چه باید کرد.
به جای لفاظی و خوشمزگی و تضمین بندهای اشعار ملی، از موقعیتهای مشترک ناب انسانی جهان شمول استفاده کنیم.
حقیقت تلخ این است که حتی مولانا زمانی جهان شمول شد که پیام اشعارش، عاری از آرایه های ادبی آن، منتقل شد.
هشدار:
این یک فرمول صد در صدی نیست‌.
زبان انگلیسی، زبان اصلی و قابل فهم دنیاست.


شیر الاغ لیتری پانصد هزار تومن!

🛑«کافیه توی ازدحام مترو خندت بگیره. عین خمیازه واگیر داره. حالا عین موج همه با هم، چشماشون از
اشک خیس میشه».
-  ههه. بحثو عوض کن. موبایلت رجیستر شد بالآخره؟!
+ خخخ نه خره. پول کجا بود؟!
- خر تویی که رفتی خریدی!
ناگهان در باز می شود.
++ هش، یابو!
پیرمرد عبوس هم آخر خنده‌اش می‌گیرد.
( به یاد عزیزنسین. رضا همراه و ثمین‌ باغچه بان)


پپسی شیخ!
- کیه دم در مطب این وقت شبی؟!
همسایه، از لای پرده، به زحمت، دکتر را تشخیص می دهد.
- دکتره. باز سر نوشابه جمع می کنه!
یک ساعت بعد سر نوشابه‌های پپسی پس از صاف شدن و ضدعفونی، دم در ورودی مطب پخش می شود.
-عزیز کی بود؟!
-دکتر شیخه دیگه! هوای مریض‌های بی پولشو داره.

......

دکتر مرتضی شیخ، در مشهد، از مردم پولی نمیگرفت و هرکس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان )،اکثر مواقع،سر نوشابه به جای پنج ریالی داخل صندوق انداخته میشد و صدائی شبیه انداختن پول شنیده میشد.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.