خواستگاری داداشم ، اوایل جلسه کسی حرف نمیزد و بابام طبق عادت همیشگی که اول سر حرف رو باز میکنه، با مشت چن تا محکم کوبید به دیوار و گفت: نو سازه؟؟.!
یه تیکه گچ دیوار با تابلو اومد پایین و مگه پشمی مونده برای حضار در مجلس!! :))))
یه تیکه گچ دیوار با تابلو اومد پایین و مگه پشمی مونده برای حضار در مجلس!! :))))