این مسئله ابتدا در ویدئویی در کانال veritasium در یوتیوب مطرح شده است. عنوان ویدئو «کج فهمی برزگ درباره الکتریسیته است». این ویدئو تا کنون ۲۴ میلیون بازدید داشته و بحث های زیادی به دنبال داشته است.
نکته اصلی که ویدئو می خواهد روی آن تاکید کند این است که انرژی در سیم ها نه از طریق حرکت الکترون ها بلکه از طریق میدان های الکترومغناطیس (هم میدان الکتریکی و هم مغناطیسی) منتقل میشود. الکترونها در سیمها به آرامی حرکت میکنند (به نام "سرعت رانش" که چیزی در حدود فقط چند میلی متر در ثانیه است)، اما میدان الکترومغناطیسی تقریباً با سرعت نور انرژی را منتقل میکند. اما این میدان های الکترومغناطیس که مسئول انتقال انرژی هستند نه در داخل سیم بلکه در اطراف آن وجود دارند. در نظریه الکترومغناطیس برداری که انتقال انرژي را توصیف می کند بردار پوئینتیک نام دارد که از ضرب خارجی میدان های الکتریکی و مغناطیسی ساخته می شود. جهت این بردار از باتری (یا منبع) به سمت لامپ است. انرژی از منبع سرچشمه می گیرید و در لامپ به صورت امواج الکترومغناطیس (نور) تابش می شود. در نتیجه در ویدئو نتیجه گرفته می شود که زمانی که طول می شد که پس از بستن کلید لامپ روشن شود برابر فاصله باتری تا لامپ تقسیم بر سرعت نور یعنی گزینه چهارم است.
اما به نظر من نکته ای در مسئله وجود دارد. اگر منظور از روشن شدن لامپ زمانی باشد که اولین کمینه انرژی به محل لامپ برسد. گزینه ۴ درست است. که در مورد یک لامپ معمولی چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر فرض کنیم به جای لامپ یک آمپرسنج با دقت بسیار زیاد داشته باشم. می توان گفت زمانی که پس بسته شدن کلید این آمپرسنج کوچک ترین جریان را نشان می دهد مطابق گزینه ۴ است. اما در عمل عمده شار انرژی ( هرچند از طریق میدان های الکترومغناطیس که به درسی در ویدئو تاکید می شود) اما در نزدیک به سیم انجام می شود. در فاصله های بیشتر شار بسیار به کندی انجام می شود. بنابراین در این صورت زمان روشن شدن حقیقی لامپ همان زمان انتقال انرژی در مجاورت سیم است. که با توجه به اینکه سرعت این انتقال تقریبا نزدیک به سرعت نور است. گزینه ۲ صحیح خواهد بود.
نکته اصلی که ویدئو می خواهد روی آن تاکید کند این است که انرژی در سیم ها نه از طریق حرکت الکترون ها بلکه از طریق میدان های الکترومغناطیس (هم میدان الکتریکی و هم مغناطیسی) منتقل میشود. الکترونها در سیمها به آرامی حرکت میکنند (به نام "سرعت رانش" که چیزی در حدود فقط چند میلی متر در ثانیه است)، اما میدان الکترومغناطیسی تقریباً با سرعت نور انرژی را منتقل میکند. اما این میدان های الکترومغناطیس که مسئول انتقال انرژی هستند نه در داخل سیم بلکه در اطراف آن وجود دارند. در نظریه الکترومغناطیس برداری که انتقال انرژي را توصیف می کند بردار پوئینتیک نام دارد که از ضرب خارجی میدان های الکتریکی و مغناطیسی ساخته می شود. جهت این بردار از باتری (یا منبع) به سمت لامپ است. انرژی از منبع سرچشمه می گیرید و در لامپ به صورت امواج الکترومغناطیس (نور) تابش می شود. در نتیجه در ویدئو نتیجه گرفته می شود که زمانی که طول می شد که پس از بستن کلید لامپ روشن شود برابر فاصله باتری تا لامپ تقسیم بر سرعت نور یعنی گزینه چهارم است.
اما به نظر من نکته ای در مسئله وجود دارد. اگر منظور از روشن شدن لامپ زمانی باشد که اولین کمینه انرژی به محل لامپ برسد. گزینه ۴ درست است. که در مورد یک لامپ معمولی چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر فرض کنیم به جای لامپ یک آمپرسنج با دقت بسیار زیاد داشته باشم. می توان گفت زمانی که پس بسته شدن کلید این آمپرسنج کوچک ترین جریان را نشان می دهد مطابق گزینه ۴ است. اما در عمل عمده شار انرژی ( هرچند از طریق میدان های الکترومغناطیس که به درسی در ویدئو تاکید می شود) اما در نزدیک به سیم انجام می شود. در فاصله های بیشتر شار بسیار به کندی انجام می شود. بنابراین در این صورت زمان روشن شدن حقیقی لامپ همان زمان انتقال انرژی در مجاورت سیم است. که با توجه به اینکه سرعت این انتقال تقریبا نزدیک به سرعت نور است. گزینه ۲ صحیح خواهد بود.