DΣΛD ΛПGΣᒪ ″


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


ɪ ᴛʜɪɴᴋ ɢɪᴠɪɴɢ ᴜᴘ ᴡɪᴛʜᴏᴜᴛ ᴛʀʏɪɴɢ ɪs ʟɪᴋᴇ ʙᴜɪʟᴅɪɴɢ ᴀ ᴡᴀʟʟ ᴛʜᴀᴛ ᴘʀᴇᴠᴇɴᴛs ʏᴏᴜ ғʀᴏᴍ ɢᴇᴛᴛɪɴɢ ᴛʜʀᴏᴜɢʜ ᴀɴᴅ ᴏɴʟʏ ᴋᴇᴇᴘs ʏᴏᴜ ɪɴ ᴛʜᴇ sᴀᴍᴇ ᴘʟᴀᴄᴇ
#ʙᴀᴇᴋʜʏᴜɴ

https://t.me/HarfChatBot?start=8dbc2ee80f1a
52051♥️ OT12

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri




خیلی خوشگل شدههههه
وویییییی
هم آبی هم سفید 💙🤍


mon défis. dan repost
14.jpg
1.3Mb
; 𝖿𝗈𝗋 〔 @Sweet_Homee00


یه فیکشن عاشقانه-معمایی با چاشنی طنز نمیخوای؟ عید داره نزدیک میشه و کم کم باید پک فیکاتو فول کنی و پیش به سوی تعطیلات بری، جوین شو لازمت میشه بعد🤭


کنار هر جسد یه نقاشی باقی میگذاره، پلیس نمیدونه چه خبره اما حدس هایی هست، مردی دیوانه ی نقاشی.. جسد هایی بی نام و انگشت هایی که قطع شدن، قاتل حتما دچار اختلالات روانی بوده و حالا که به تولد یکی از اعضای پلیس، پارک چانیول اشاره میکرد همه چیز عجیب تر شد. قاتل چانیول رو میشناخت؟


شنیدی اس‌ام دوباره چی کار کرده؟؟؟؟ تو چنلای خبریمون گذاشتیم🤦🏻




با جواب این چالش میام


جوین میدین دو دقیقه صبر کن اجازه بدین خودمو ثابت کنم خب😔😭




لباشو ببیننننن
ووییییی ووویییی ووییییی
چه ناناز و خوردنیه😭
چان چجوری تا الان این بچه رو نخورده😭😭😭


〰️▫️ₑₓₒ Bₗ fᵢcₜᵢₒₙ▫️〰 dan repost
بکهیون جوری دلبری میکنه انگار میدونه پارک قراره عکساش رو روزی هزار بار از روی دلتنگی ببوسه🥹😭❤️




یجور هم دردو منعکس کرد هم عشق و نفرت


冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 dan repost
مور مور چرا




اینبار توی ذهنش دیگه مقاومتی نکرد اما با حرکت لب های مرد و بوسه ای که روی انگشتش گذاشته بود شوکه انگشتشو کشید کنار‌.
-عه بیداری...یه ..یه سوسک داشت میرفت تو دهنت.
بکهیون که شوکه فاصله گرفته بود با وحشت گفت و منتظر این بود که چان باور کنه.
-سوسکه رو چال لپم و دماغمم بود؟ موهامو هم کنار زد؟عجب سوسکی بود..چه قدر دوست داشتنی.




خیلی بد مورمورم شد. خیلی....


冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
- اون بکهیونی که داره تو رینگ با یه سیاه پوست سه برابر خودش مبارزه میکنه، عاشق خون و کبودی صورتشه، تا خرخره مشروب میزنه و سیگار پشت سیگار روشن میکنه خیلی آسون فراموشم کرد. خیلی آسون تر از روشن کردن سیگار بعدیش و شل کردن بند لباس زیر دخترای دورش!
- آره چان؛ خیلی راحت فراموشت کرد اما اون شب؛ اون شب بهم گفت برم سیگار بخرم و من از دور تماشاش کردم.
چان؛ روی کاپوت ماشینم زیر بارون خوابیده بود و با تمام وجودش اسمتو داد میزد؛ خیلی آسون فراموشت کرد.
به آسونی آسیب دیدن حنجره‌اش به مدت شیش ماه.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.