انگار قبل از آمدنت تُـو را دوست داشتم..
انگار تُـو را دَر جایی و دَر جهانی دیگر دیده بودم...
انگار همهی آن چیزهایی را که دوست داشتم را میدانستی و همهی آنها را دَر تُـو میدیدم...
انگار تمامِ رؤیاهایم تِکه تِکه به هم چسبیده بود و آرزویی را که دَر دلم داشتم با حضور تُـو بَرآورده شد...
همہ چیز قبل از آمدنت شروع شده بود...
دوستداشتنت بهانه بود..
مَن از قبل عاشقت بودم وصله جانم...
انگار تُـو را دَر جایی و دَر جهانی دیگر دیده بودم...
انگار همهی آن چیزهایی را که دوست داشتم را میدانستی و همهی آنها را دَر تُـو میدیدم...
انگار تمامِ رؤیاهایم تِکه تِکه به هم چسبیده بود و آرزویی را که دَر دلم داشتم با حضور تُـو بَرآورده شد...
همہ چیز قبل از آمدنت شروع شده بود...
دوستداشتنت بهانه بود..
مَن از قبل عاشقت بودم وصله جانم...