- در من کسی اینجا نشسته
در من کسی
یک گوشهای تنها نشسته
از زخمهای زندگی چندان نرسته
زیر لبش جادوی یک پاییز خسته
در جیبهایش پستههای درب بسته
یک عابر پیر و خراب و دست بسته.
در من کسی اینجا نشسته
در من
خودم
جفت بالهایم را شکسته -
در من کسی
یک گوشهای تنها نشسته
از زخمهای زندگی چندان نرسته
زیر لبش جادوی یک پاییز خسته
در جیبهایش پستههای درب بسته
یک عابر پیر و خراب و دست بسته.
در من کسی اینجا نشسته
در من
خودم
جفت بالهایم را شکسته -