Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
یادش بخیر قدیما، وقتی یه روزی فرداش تعطیل اعلام میشد البته به خاطر بارش برف نه آلودگی هوا، همه جمع میشدیم خونه مادربزرگم.
با بچه های فامیل شبا جاهامونو کنار هم جلو بخاری مینداختیم، تا صبح ور ور حرف میزدیم و ریز ریز میخندیدیم، هیچوقت فکر نمیکردم یه شبی حسرت اون دور هم جمع شدنا رو بخورم، کاش بازم تکرار میشد...
پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی
با بچه های فامیل شبا جاهامونو کنار هم جلو بخاری مینداختیم، تا صبح ور ور حرف میزدیم و ریز ریز میخندیدیم، هیچوقت فکر نمیکردم یه شبی حسرت اون دور هم جمع شدنا رو بخورم، کاش بازم تکرار میشد...
پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی
اتصال پرسرعت
➡️ @Proxy_Qavi💙