فرهنگ "دیکتاتور پروری"
جوامعی که فرهنگ دیکتاتور پروری در اونها رایج هست متاسفانه به دردی بی درمان مبتلا شدن که اگه هزاران بار انقلاب بکنن بازم به دموکراسی نمیتونن برسن چرا که هر بار فقط دیکتاتور رو تغییر میدن و تمامی مفاسد با رنگ و طرح جدیدی ادامه پیدا میکنه ریشه این فرهنگ از دو باور غلط نشات میگیرد که اولی قهرمان طلبی هست که مردم همش بدنبال یه ناجی و منجی و قهرمان هستن درحالیکه قهرمان واقعی تک تک خودشون هستن. و باور غلط دومی هم اینه که مردم همش در گذشته گیر کرده اند مثلا آگاهی فعلی خود را با آگاهی گذشتگان و زمان گذشته مقایسه میکنن و آنها را نادان میخوانند از انجا که انسان همیشه با خاطرات گذشته خوش است در نتیجه همیشه در مقایسه امروز و دیروز، این دیروز هست که برنده میشه و همین باعث ایجاد یه چرخه معیوب میشه که توش گیر میکنن قانون منطق میگه در هر زمان فقط انسانهایی که در آن زمان زندگی میکردن قادر به درک وضعیت ان زمان هستن یعنی آن گذشتگانی که ما امروز آنها را نادان میخوانیم اگر خود ما در آن زمان زندگی میکردیم قطعا خود ما یکی از همان جاهلان بودیم.
چه تاسف بار هست حال ملتی که هربار با از دست دادن کلی خون و جون انقلاب میکنند و هر بار ناجی و منجی و قهرمان جدیدی را جایگزین دیکتاتور قبلی میکنن درحالیکه هرچه به انها گفته میشود؛ "دیکتاتور خوب و بد نداره ذاتش فاسد هست" باز قبول نمیکنند و پاسخ میدهند که "ن بابا این کجا اون کجا، این اصلا قابل مقایسه با اون نیست آدم خیلی خوبی هست"
غافل از آنکه دقیقا همان گذشتگان نادان و جاهل هم در زمان خود عینا همینطور فکر میکردند!!