༻
از دست دادن عزیز برای بازماندگان سوگ است ... برای رفتگان عروج است
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟
این بخش از مثنوی نشان دهنده ی توانایی و پویایی انسان است که می تواند مراحل مختلف تکامل را چون بالا رفتن از نردبانی طی کند و به اوج برسد و همین حرکت و پویایی است که هستی را بوجود می آورد
#مولانا در این شعر مرگ او و زندگی را که دو ضد هستند ، در کنار هم قرار می دهد و بر این باور است که هر مرگی که در انسان یا در طبیعت اتفاق می افتد، هستی تازه تری بوجود می آورد مثل غروب خورشید که طلوعی در پیش دارد. منتها انسان چون پدیده ای پیچیده تراست؛ در هر مرگی کمال دیگری را می پذیرد.
بیت اول:
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نَما مُردم، به حیوان سر زدم
منظور مولانا در این بیت هستی آغازین انسان است. انسان در دوره ی نطفگی جماد است . چون نطفه که نخستین مواد تشکیل دهنده ی انسان است، جامد است. (مثل دانه ی یک گیاه) . بعد از آن یعنی وقتی که نطفه بسته شد، از جمادی می میرد وجنین می شود جنین زندگی گیاهی دارد و مثل یک درخت که از آب و خاک جان می گیرد، از خون مادر نیرو می گیرد. وقتی به دنیا می آید، یعنی در مرحله ی نوزادی – اگر چه زنده است و جان دارد ، اما چون قدرت تصمیم گیری و تفکر ندارد، زندگی حیوانی دارد.
بیت دوم :
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟، کی ز مردن کم شدم؟
در مرحله ی بعد از زندگی حیوانی هم مُردم و دارای تفکر و رفتار انسانی شدم.پس چرا از مرگ های پی در پی بترسم بترسم؟ وقتی از مردن کم نمی شوم وبه سوی تکامل می روم
#سماع
#عشق
#مرگ
──═ 🧚♀ ═──
@PasAz_Marg
از دست دادن عزیز برای بازماندگان سوگ است ... برای رفتگان عروج است
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟
این بخش از مثنوی نشان دهنده ی توانایی و پویایی انسان است که می تواند مراحل مختلف تکامل را چون بالا رفتن از نردبانی طی کند و به اوج برسد و همین حرکت و پویایی است که هستی را بوجود می آورد
#مولانا در این شعر مرگ او و زندگی را که دو ضد هستند ، در کنار هم قرار می دهد و بر این باور است که هر مرگی که در انسان یا در طبیعت اتفاق می افتد، هستی تازه تری بوجود می آورد مثل غروب خورشید که طلوعی در پیش دارد. منتها انسان چون پدیده ای پیچیده تراست؛ در هر مرگی کمال دیگری را می پذیرد.
بیت اول:
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نَما مُردم، به حیوان سر زدم
منظور مولانا در این بیت هستی آغازین انسان است. انسان در دوره ی نطفگی جماد است . چون نطفه که نخستین مواد تشکیل دهنده ی انسان است، جامد است. (مثل دانه ی یک گیاه) . بعد از آن یعنی وقتی که نطفه بسته شد، از جمادی می میرد وجنین می شود جنین زندگی گیاهی دارد و مثل یک درخت که از آب و خاک جان می گیرد، از خون مادر نیرو می گیرد. وقتی به دنیا می آید، یعنی در مرحله ی نوزادی – اگر چه زنده است و جان دارد ، اما چون قدرت تصمیم گیری و تفکر ندارد، زندگی حیوانی دارد.
بیت دوم :
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟، کی ز مردن کم شدم؟
در مرحله ی بعد از زندگی حیوانی هم مُردم و دارای تفکر و رفتار انسانی شدم.پس چرا از مرگ های پی در پی بترسم بترسم؟ وقتی از مردن کم نمی شوم وبه سوی تکامل می روم
#سماع
#عشق
#مرگ
──═ 🧚♀ ═──
@PasAz_Marg