از سال پنجم ازدواج بخوام براتون بگم اینه که
اوایل ازدواج وقتی سفر یک روزه کاری میرفتم
یک سبد که توش فلاسک چایی، کلی بیسکویت و ساندویچ بود دم در خونه تحویلم میداد.
مرتبا تو راه مسیج میداد که رسیدی؟ یا زنگ میزند.
امروز صبح رسیدم خونه بیدارش کردم میگم:
-راستی من رفتم و برگشتما!
+میگه اوهوم، ولم کن خوابم میاد.
الان دارم تو حموم با چشمان گریون این رو براتون مینویسم😂
🕊
@ParsTwt | hadi farhadi