حالا دیگه ما به سنی رسیدیم که باید بپذیریم هر آدمی گذشته ای داشته.
باید بپذیریم که هممون قبلا عاشق شدیم،
شاید بعدها که عاقل تر و بالغ تر شدیم فهمیدیم که اسمشو نمیشد عشق گذاشت،
اما حداقل تو یه دوره ای، فکر میکردیم که عاشق شدیم.
برای هممون آهنگایی وجود داره که وقتی پخش میشن،میریم تو فکر.
لبخند خشک میشه به لبمون،برمیگردیم سر خونه اول.
سنمون که میره بالاتر تو کنترل کردن تغییر قیافمون مهارت عجیبی پیدا میکنیم.
اما از حق نگذریم،در نهایت حداقل با یه آهنگ رفتیم تو فکر.
این شهر هم اونقدر بزرگ نیست که وقتی جایی میریم یاد کسی نیوفتیم.
مگه چندتا سینما اینجا هست؟
چندتا خیابون هست که تو ترافیکش حسرت داشتن یه نفر نیاد تو ذهنمون؟
مگه این شهر لعنتی چقدر بزرگه که ما هی فرار کنیم از خاطرات و باز تو یه کوچه بنبست گیر نیوفتیم؟
مگه چقدر زندگی کردیم که یادمون بره یه زمانی بند دلمون با نگاه یه نفر دیگه میلرزید؟
ما هممون یه تیکه از قلبمون رو جا گذاشتیم تو گذشته.
هممون به خدا التماس کردیم که کمکمون کنه،دستمونو بگیره از باتلاق وابستگی نجاتمون بده.
هممون اول اسم یه نفرو رو بخار شیشه نوشتیم.
به یاد یه نفر شب رو نخوابیدیم.
هممون عاشق بودیم دیگه عزیزِ من.
درست یا غلط،طولانی یا کوتاه،
عمیق یا سطحی،چه فرقی میکنه؟
دیگه باید بپذیریم که نه ما عشق اول کسی هستیم و نه کسی عشق اول ما.
شاید در آینده آدمی بیاد که معنی زندگیمون تغییر کنه،شاید پازل به هم ریخته قلبمون رو مرتب کنه.
اما زندگی پاککن نداره که برداریم گذشته رو از بین ببریم.
ما همه اون شب هارو با یاد یه نفر سر کردیم..
قرار نیست هر دفعه با اون آهنگ گریه کنیم یا وقتی با هم اسم اون آدم برخورد کردیم دلمون بریزه پایین یا وقتی رفتیم جایی که خاطره داریم پاهامون قفلِ زمین بشه که!
نه بابا...این طوریام نیست.
دیگه واکنش خاصی نشون نمیدیم.
شاید فقط چند ثانیه درگیر بشیم و باز برگردیم به زندگی.
من فقط میگم بپذیریم که حداقل یک بار عاشق شدیم.
هی به هرکی میرسیم چنگ نزنیم به خاطراتش.
باغچه گذشته کسی رو بیل نزنیم.
با داستان های متفاوت،مسیر یکسانی داشتیم.
هممون عاشق شدیم...
چیو انکار میکنی آدمیزاد؟
دنبال چی میگردی اینجا؟
ما به عشق زنده بودیم،
به عشق زندگی کردیم.
دیر اومدی،دیر اومدی و ما هممون عاشق شدیم...
#ترانه_حنيفى
@Official_cheshmhayash
باید بپذیریم که هممون قبلا عاشق شدیم،
شاید بعدها که عاقل تر و بالغ تر شدیم فهمیدیم که اسمشو نمیشد عشق گذاشت،
اما حداقل تو یه دوره ای، فکر میکردیم که عاشق شدیم.
برای هممون آهنگایی وجود داره که وقتی پخش میشن،میریم تو فکر.
لبخند خشک میشه به لبمون،برمیگردیم سر خونه اول.
سنمون که میره بالاتر تو کنترل کردن تغییر قیافمون مهارت عجیبی پیدا میکنیم.
اما از حق نگذریم،در نهایت حداقل با یه آهنگ رفتیم تو فکر.
این شهر هم اونقدر بزرگ نیست که وقتی جایی میریم یاد کسی نیوفتیم.
مگه چندتا سینما اینجا هست؟
چندتا خیابون هست که تو ترافیکش حسرت داشتن یه نفر نیاد تو ذهنمون؟
مگه این شهر لعنتی چقدر بزرگه که ما هی فرار کنیم از خاطرات و باز تو یه کوچه بنبست گیر نیوفتیم؟
مگه چقدر زندگی کردیم که یادمون بره یه زمانی بند دلمون با نگاه یه نفر دیگه میلرزید؟
ما هممون یه تیکه از قلبمون رو جا گذاشتیم تو گذشته.
هممون به خدا التماس کردیم که کمکمون کنه،دستمونو بگیره از باتلاق وابستگی نجاتمون بده.
هممون اول اسم یه نفرو رو بخار شیشه نوشتیم.
به یاد یه نفر شب رو نخوابیدیم.
هممون عاشق بودیم دیگه عزیزِ من.
درست یا غلط،طولانی یا کوتاه،
عمیق یا سطحی،چه فرقی میکنه؟
دیگه باید بپذیریم که نه ما عشق اول کسی هستیم و نه کسی عشق اول ما.
شاید در آینده آدمی بیاد که معنی زندگیمون تغییر کنه،شاید پازل به هم ریخته قلبمون رو مرتب کنه.
اما زندگی پاککن نداره که برداریم گذشته رو از بین ببریم.
ما همه اون شب هارو با یاد یه نفر سر کردیم..
قرار نیست هر دفعه با اون آهنگ گریه کنیم یا وقتی با هم اسم اون آدم برخورد کردیم دلمون بریزه پایین یا وقتی رفتیم جایی که خاطره داریم پاهامون قفلِ زمین بشه که!
نه بابا...این طوریام نیست.
دیگه واکنش خاصی نشون نمیدیم.
شاید فقط چند ثانیه درگیر بشیم و باز برگردیم به زندگی.
من فقط میگم بپذیریم که حداقل یک بار عاشق شدیم.
هی به هرکی میرسیم چنگ نزنیم به خاطراتش.
باغچه گذشته کسی رو بیل نزنیم.
با داستان های متفاوت،مسیر یکسانی داشتیم.
هممون عاشق شدیم...
چیو انکار میکنی آدمیزاد؟
دنبال چی میگردی اینجا؟
ما به عشق زنده بودیم،
به عشق زندگی کردیم.
دیر اومدی،دیر اومدی و ما هممون عاشق شدیم...
#ترانه_حنيفى
@Official_cheshmhayash