جوانی وارد سوپر مارکت شد و مشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید:
مادر چیزی شده که مرا اینطور دنبال میکنی خانم با اشک گفت:
تو شبیه پسر مرحومم هستی وقتی مرا مادر صدا زدی خاطرات پسرم را تجدید کردی جوان گفت:
خانم این رسم روزگار است و سنت حیات، یکی میره یکی میاد شما هم خودتو ناراحت نکن.
زنه در حال رفتن بود که از جوان درخواست کرد دوباره وی را مادر صدا کند. جوان صدا زد مادر مادر و با صدای بلند صدا زد مادر .
زن رو برگرداند و خدا حافظی کرد و رفت جوان خرید را تمام کرد و رفت صندوق حساب کند صندوق دار گفت:
280 هزار تومان جوان گفت :
اشتباه نمی کنی صندوقدار گفت:
30 هزار تومان حساب شما و 250 هزار تومان حساب مادرتان که گفت پسرم حساب میکند.😳
جوان از ان به بعد حتی مادرش را خاله صدا میزند😐😂
@Mollanasroddin5🤣🔫