حکایتِ تمثيلِ صابر شدنِ مؤمن، چون بر شَرّ و خیرِ بلا واقف شود
(۴۱۹۶)سگ شکاری نیست، او را طوق نیست
خام و ناجوشیده، جز بی ذوق نیست
سگی که طوقی به گردن ندارد، سگ شکاری نیست. و چیزی که هنوز در دیگ پخته نشده و همچنان خام است، طعم و مزه خوبی ندارد. شخصی که در آتش ریاضت نپخته باشد، روحی خام و ناقص دارد.
(۴۱۹۷) گفت نَخُود: چون چنین است ای ستی؟
خوش بجوشم، یاریم دِه راستی
نخود گفت:بر حکمت جوش و پختگی خود واقف شدم با زبان حال به آن زن گفت: ای بانو حال که چنین است، من با خشنودی کامل، بخوبی خواهم جوشید و تو نیز مرا در این جوشیدن حقیقتاً یاری کن.
(۴۱۹۸) تو درین جوشش، چو معمارِ منی
کَفچليزم* زن، که بس خوش می زنی
از آنرو که تو ای بانو در این جوشش، سازنده و قوام دهنده منی، با کفگیر مرا بزن که خوب می زنی.
*کَفچلیز: کفگیر
(۴۱۹۹) همچو پیلم، بر سرم زن زخم و داغ
تا نبینم خوابِ هندُستان و باغ
من مانند فیل هستم و تو باید دائماً بر سَرَم بکوبی تا خواب هندوستان و باغ را نبینم. اشاره به ضرب المثل "فیلش یاد هندوستان کرده".فیل کنایه از سرشت طبیعی انسان، و «خواب» کنایه از غفلت و گرایش به هواهای نفسانی، و «هند وستان» کنایه از شهوات و لذات حیوانی، و «فیلبان»کنایه از هادیان و مربیان و مردان الهی، و «زخم و داغ»کنایه از ریاضت و عبادت است. پس معنی بیت اینست: هرگاه انسان به حال خود رها شود و تحت تعلیم مربیان حقیقی و مصلحان الهی قرار نگیرد و تن به عبادت و ریاضت معقول و مشروع ندهد به سوی شهوات و نفسانیات می گراید و سر به طغیان و عصیان می نهد.
(۴۲۰۰) تا که خود را در دَهَم در جوش، من
تا رهی یابم در آن آغوش، من
بر سَرَم بکوب تا خود را تسليم جوشیدن کنم و در نتیجه پخته شوم و مطلوب طبع طالبانم شوم. همينطور انسان بوسیله ضربات ریاضت و عبادت به کمال بختگی روحی می رسد و به قرب حضرت حق واصل می شود.
@MolaviPoett
(۴۱۹۶)سگ شکاری نیست، او را طوق نیست
خام و ناجوشیده، جز بی ذوق نیست
سگی که طوقی به گردن ندارد، سگ شکاری نیست. و چیزی که هنوز در دیگ پخته نشده و همچنان خام است، طعم و مزه خوبی ندارد. شخصی که در آتش ریاضت نپخته باشد، روحی خام و ناقص دارد.
(۴۱۹۷) گفت نَخُود: چون چنین است ای ستی؟
خوش بجوشم، یاریم دِه راستی
نخود گفت:بر حکمت جوش و پختگی خود واقف شدم با زبان حال به آن زن گفت: ای بانو حال که چنین است، من با خشنودی کامل، بخوبی خواهم جوشید و تو نیز مرا در این جوشیدن حقیقتاً یاری کن.
(۴۱۹۸) تو درین جوشش، چو معمارِ منی
کَفچليزم* زن، که بس خوش می زنی
از آنرو که تو ای بانو در این جوشش، سازنده و قوام دهنده منی، با کفگیر مرا بزن که خوب می زنی.
*کَفچلیز: کفگیر
(۴۱۹۹) همچو پیلم، بر سرم زن زخم و داغ
تا نبینم خوابِ هندُستان و باغ
من مانند فیل هستم و تو باید دائماً بر سَرَم بکوبی تا خواب هندوستان و باغ را نبینم. اشاره به ضرب المثل "فیلش یاد هندوستان کرده".فیل کنایه از سرشت طبیعی انسان، و «خواب» کنایه از غفلت و گرایش به هواهای نفسانی، و «هند وستان» کنایه از شهوات و لذات حیوانی، و «فیلبان»کنایه از هادیان و مربیان و مردان الهی، و «زخم و داغ»کنایه از ریاضت و عبادت است. پس معنی بیت اینست: هرگاه انسان به حال خود رها شود و تحت تعلیم مربیان حقیقی و مصلحان الهی قرار نگیرد و تن به عبادت و ریاضت معقول و مشروع ندهد به سوی شهوات و نفسانیات می گراید و سر به طغیان و عصیان می نهد.
(۴۲۰۰) تا که خود را در دَهَم در جوش، من
تا رهی یابم در آن آغوش، من
بر سَرَم بکوب تا خود را تسليم جوشیدن کنم و در نتیجه پخته شوم و مطلوب طبع طالبانم شوم. همينطور انسان بوسیله ضربات ریاضت و عبادت به کمال بختگی روحی می رسد و به قرب حضرت حق واصل می شود.
@MolaviPoett