لغات و اصطلاحات برفی👇‌
1 Snow
◦ It’s snowing heavily outside, and everything is white. (بیرون برف زیادی می‌بارد و همه‌جا سفید شده است.)
2 Snowflake
◦ Each snowflake is unique and has a different shape. (هر دانه برف منحصربه‌فرد است و شکل متفاوتی دارد.)
3 Blizzard
◦ The blizzard made it impossible to drive safely. (کولاک رانندگی ایمن را غیرممکن کرد.)
4 Snowfall
◦ The first snowfall of the year is always magical. (اولین بارش برف سال همیشه جادویی است.)
5 Frost
◦ There was frost on the windows this morning. (امروز صبح روی شیشه‌ها یخ‌زدگی بود.)
6 Icicle
◦ Icicles were hanging from the roof after the cold night. (قندیل‌های یخ بعد از شب سرد از سقف آویزان شده بودند.)
7 Sleet
◦ Driving in sleet can be dangerous because the roads are slippery. (رانندگی در برف و باران می‌تواند خطرناک باشد چون جاده‌ها لغزنده هستند.)
8 Snowman
◦ The kids built a snowman in the backyard. (بچه‌ها در حیاط پشتی یک آدم برفی ساختند.)
9 Snowstorm
◦ We got stuck in a snowstorm while hiking. (هنگام کوهنوردی در طوفان برفی گرفتار شدیم.)
10 Powder
◦ The fresh powder on the mountain was perfect for skiing. (برف نرم و تازه روی کوه برای اسکی عالی بود.)

افعال و اصطلاحات در جملات:
1 To shovel snow
◦ He spent the morning shoveling snow from the driveway. (او صبح را صرف پارو کردن برف از مسیر خانه کرد.)
2 To get snowed in
◦ We got snowed in and couldn’t leave the house for two days. (برف‌گیر شدیم و نتوانستیم دو روز از خانه بیرون برویم.)
3 A blanket of snow
◦ The fields were covered in a blanket of snow. (مزارع با پوششی از برف پوشیده شده بودند.)
4 Whiteout conditions
◦ The whiteout conditions made it hard to see the road. (شرایط برفی دیدن جاده را سخت کرده بود.)
5 To throw snowballs
◦ The kids were laughing and throwing snowballs at each other. (بچه‌ها می‌خندیدند و به هم گلوله برفی پرت می‌کردند.)