زنی شوهرش مُرد براي اينكه
خدمتی به شوهر كرده باشد
شبهای جمعه غذایی تدارک می كرد
و به وسيله فرزند يتيم خود به
خانه فقرا می فرستاد
طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از
مادر می گرفت و به فقرا مي رساند و خود
با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و
می خوابيد تا اينكه شبی كاسه صبرش
لبريز شد و در راه غذا را خودش خورد
و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد
آن شب زن شوهر خود را در خواب
ديد كه به او می گفت :
تنها غذای امشب به من رسيد .
زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی
از فرزندش پرسيد شبهای جمعه گذشته
و ديشب غذا را كجا می بردی و
به كی می دادی ؟
من ديشب پدرت را خواب ديدم كه می گفت
تنها غذای ديشب به او رسيده است .
طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه ی
قبل غذا را به خانه فقرا می بردم ، ولي
ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم
خوردم و آسوده خوابيدم .
زن دانست بهترين خدمت به شوهر
اين است كه يتيم او را سير نگهدارد...
و از اينجاست كه در حديث است
كه صدقه صحيح نيست در حالی كه
خويشاوندان خودت محتاج و نيازمند باشند....!
@Manokhoda5 👈
@Takhodarahinist10
خدمتی به شوهر كرده باشد
شبهای جمعه غذایی تدارک می كرد
و به وسيله فرزند يتيم خود به
خانه فقرا می فرستاد
طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از
مادر می گرفت و به فقرا مي رساند و خود
با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و
می خوابيد تا اينكه شبی كاسه صبرش
لبريز شد و در راه غذا را خودش خورد
و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد
آن شب زن شوهر خود را در خواب
ديد كه به او می گفت :
تنها غذای امشب به من رسيد .
زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی
از فرزندش پرسيد شبهای جمعه گذشته
و ديشب غذا را كجا می بردی و
به كی می دادی ؟
من ديشب پدرت را خواب ديدم كه می گفت
تنها غذای ديشب به او رسيده است .
طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه ی
قبل غذا را به خانه فقرا می بردم ، ولي
ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم
خوردم و آسوده خوابيدم .
زن دانست بهترين خدمت به شوهر
اين است كه يتيم او را سير نگهدارد...
و از اينجاست كه در حديث است
كه صدقه صحيح نيست در حالی كه
خويشاوندان خودت محتاج و نيازمند باشند....!
@Manokhoda5 👈
@Takhodarahinist10