خر مفت و زن زور
زن و مردي با يك بار گندم که روی خرشان بود و زن سوار بود و مرد پياده
سر راه برخوردند به يك مرد كور.
زن تا مرد كور را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد! اين مرد كور را سوار خر بكن گناه داره
مرد گفت: «اي زن! ولش،کن بیا بریم
زن باز التماس كرد : «نه والله! گناه داره » مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر، پشت زنش......
🔞ادامه داستان باز شود
🔞ادامه داستان باز شود
زن و مردي با يك بار گندم که روی خرشان بود و زن سوار بود و مرد پياده
سر راه برخوردند به يك مرد كور.
زن تا مرد كور را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد! اين مرد كور را سوار خر بكن گناه داره
مرد گفت: «اي زن! ولش،کن بیا بریم
زن باز التماس كرد : «نه والله! گناه داره » مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر، پشت زنش......
🔞ادامه داستان باز شود
🔞ادامه داستان باز شود