بودن و شدن
دست کشیدن از آزمندی، 《بودن》 و 《شدن》 مستلزم درک، هشیاری، فراست و بصیرت عمیقی است. قدرت ناشی از ثروت مانع بزرگی است در طریق شناخت و ادراک حقیقت همانگونه که قدرت ناشی از زیرکی و قابلیت های ذهني و عقلی مانع چنین ادراکی هستند.
اعتماد انسان نسبت به قابلیت های ذهن، و احساس قدرت ناشی از آن ریشه در 《خود》 دارد. ولی دست کشیدن از این قدرت و اعتماد امکان پذیر است اگرچه با سختی. آنچه با یک کیفیت مرموز و زیركانه عمل میکند نیرو و کشش پنهانی است که شخص را در جهت 《شدن》
میراند. میل گستردن ابعاد 《خود》 به هر شکل که باشد خواه از طريق ثروت یا جستجوی فضيلت. جریانی است که منجر به تضاد می شود؛ و تضاد منجر به خصومت، اختلاف و آشفتگی میگردد. ذهنی که بار 《شدن》 را در خود حمل می کند هرگز نمی تواند یک ذهن آرام باشد. آرامش حاصل تمرین نیست؛ چیزی نیست که از طریق زمان حاصل بشود.
آرامش حالتی است از ادراک و شناخت. و اندیشه 《شدن》 مانع چنین ادراک و شناختی میگرد. 《شدن》، احساس زمان را به وجود می آورد، و زمان علت تعویق و تعلیق شناخت است. 《من خواهم شد》توهمی است که ریشه در خود مهم بینی دارد.
کریشنامورتی
حضور در هستی
ص 18 و 19
دست کشیدن از آزمندی، 《بودن》 و 《شدن》 مستلزم درک، هشیاری، فراست و بصیرت عمیقی است. قدرت ناشی از ثروت مانع بزرگی است در طریق شناخت و ادراک حقیقت همانگونه که قدرت ناشی از زیرکی و قابلیت های ذهني و عقلی مانع چنین ادراکی هستند.
اعتماد انسان نسبت به قابلیت های ذهن، و احساس قدرت ناشی از آن ریشه در 《خود》 دارد. ولی دست کشیدن از این قدرت و اعتماد امکان پذیر است اگرچه با سختی. آنچه با یک کیفیت مرموز و زیركانه عمل میکند نیرو و کشش پنهانی است که شخص را در جهت 《شدن》
میراند. میل گستردن ابعاد 《خود》 به هر شکل که باشد خواه از طريق ثروت یا جستجوی فضيلت. جریانی است که منجر به تضاد می شود؛ و تضاد منجر به خصومت، اختلاف و آشفتگی میگردد. ذهنی که بار 《شدن》 را در خود حمل می کند هرگز نمی تواند یک ذهن آرام باشد. آرامش حاصل تمرین نیست؛ چیزی نیست که از طریق زمان حاصل بشود.
آرامش حالتی است از ادراک و شناخت. و اندیشه 《شدن》 مانع چنین ادراک و شناختی میگرد. 《شدن》، احساس زمان را به وجود می آورد، و زمان علت تعویق و تعلیق شناخت است. 《من خواهم شد》توهمی است که ریشه در خود مهم بینی دارد.
کریشنامورتی
حضور در هستی
ص 18 و 19