بخش دوم :
بخش بزرگی از سیاست، سیستم پروپاگاندای آن است جایی ک مغزهای تهی را جمع میکند و به جمع خود اضافه میکند.
تودهایهای عاشق استالین هیچگاه به شما نمیگویند احسان طبری و مغزهای شستشو شده در ایران چگونه برای استالین جنایتکار کروات سیاه زدند و در میدان فوزیه دور هم جمع شدند و احسان طبری و سران دلباخته چپی و تودهای چگونه برای استالین دیکتاتور که در شوروی خفقان ب راه انداخته بود شعر سرودند.
چپها هیچوقت ب شما نمیگویند که در اردوگاههای استالین چند هزار ایرانی بودند و چند صد نفر از آنها مردند.
کتاب مهاجرت سوسياليستی و سرنوشت ايرانيان و خانه دایی یوسف را بخوانید تا ببینید با چه تفکراتی روبرو هستید.
در این بخش به سیستم هنری چپ در زمان قبل از شورش ۵۷ میپردازیم جایی که قلم ایرج جنت عطایی و صدای داریوش اقبالی در سالهای قبل شورش ۵۷ تا توانست مخاطب خاص خودش را برای تودهایها جمع آوری کرد.
صدای داریوش زیباست و قلم و ترانههای ایرج هم زیباتر و کشوری که حاکمش ب یکباره آنان را همرده کشورهایی کرده بود که بدون ویزا به تاپترین کشورها میرفتند و درس میخواندند و از طرف دولت و نظام پادشاهی کمک هزینه تحصیلی دریافت میکردند و هزینه بلیط هواپیمایشان هم با نظام پادشاهی ایران بود.
داریوش اقبالی عضو تودهای شورش ۵۷ که در سیستم حاکمیت آن سال ها حتی بهترین خواننده سال ۱۳۵۶ هم شد.
داریوش در سال ۵۳ به زندان رفت و بعد ها گفت که این زندان رفتنم بخاطر اعتیادم نبود بلکه گفته
مثلا گل بارون زده را ایرج برای گلسرخی سرود که داریوش اجرا کرد.
جنگل کاری که ایرج برای اتفاق سیاهکل قلم زد و داریوش آن را خواند.
اتفاق سیاهکل را بخواهم ساده شرح دهم اتفاقی بود که سازمان چریکهای فداییان خلق با یورش به ژاندارمری چند سرباز و چند نیروی ارتش را کشتند جهت آزاد سازی یکی از اعضای سازمان چریکی فداییان خلق که کارش درگیری مسلحانه بود.
البته در این بین میشود گریزی به شهیار قنبری هم داشت که بعدها شهیار قنبری خود اعتراف کرد:
داریوش در چند کنسرت اخیر خود ب تازگی گفته است انقلاب ما را دزدیدند و این سوال ذهن مرا بسیار درگیر کرده است چه کسی انقلاب شما را دزدید؟
شورشیان ۵۷ یا صادق خلخالی (محمد صادق صادقی گیوی)؟
خلخالی آخوندی بود که تا دلتان بخواهد افسران و سیاسیون شاهنشاهی را کشت و اعدام کرد.
خلخالی کسی بود که حزب توده برای انتخاب شدن اون تبلیغات بسیاری کرد و اعضای حزب را ملزوم ب حمایت از صادق خلخالی کرد جایی که حتی کیانوری و به آذین و تقی کی منش برای او در میان تودهایها بلندگویی بودند هر چند بعدها خلخالی از خجالت آنها درآمد.
آقای داریوش اقبالی انقلاب شما را چه کسی دزدید؟
این نوشتار قابل نقد است
ممد :)
@IranRamona
بخش بزرگی از سیاست، سیستم پروپاگاندای آن است جایی ک مغزهای تهی را جمع میکند و به جمع خود اضافه میکند.
تودهایهای عاشق استالین هیچگاه به شما نمیگویند احسان طبری و مغزهای شستشو شده در ایران چگونه برای استالین جنایتکار کروات سیاه زدند و در میدان فوزیه دور هم جمع شدند و احسان طبری و سران دلباخته چپی و تودهای چگونه برای استالین دیکتاتور که در شوروی خفقان ب راه انداخته بود شعر سرودند.
چپها هیچوقت ب شما نمیگویند که در اردوگاههای استالین چند هزار ایرانی بودند و چند صد نفر از آنها مردند.
کتاب مهاجرت سوسياليستی و سرنوشت ايرانيان و خانه دایی یوسف را بخوانید تا ببینید با چه تفکراتی روبرو هستید.
در این بخش به سیستم هنری چپ در زمان قبل از شورش ۵۷ میپردازیم جایی که قلم ایرج جنت عطایی و صدای داریوش اقبالی در سالهای قبل شورش ۵۷ تا توانست مخاطب خاص خودش را برای تودهایها جمع آوری کرد.
صدای داریوش زیباست و قلم و ترانههای ایرج هم زیباتر و کشوری که حاکمش ب یکباره آنان را همرده کشورهایی کرده بود که بدون ویزا به تاپترین کشورها میرفتند و درس میخواندند و از طرف دولت و نظام پادشاهی کمک هزینه تحصیلی دریافت میکردند و هزینه بلیط هواپیمایشان هم با نظام پادشاهی ایران بود.
داریوش اقبالی عضو تودهای شورش ۵۷ که در سیستم حاکمیت آن سال ها حتی بهترین خواننده سال ۱۳۵۶ هم شد.
داریوش در سال ۵۳ به زندان رفت و بعد ها گفت که این زندان رفتنم بخاطر اعتیادم نبود بلکه گفته
آن زمان معتاد نبوده و به دلیل خواندن آهنگهای سیاسی مانند جنگل، بنبست، بوی گندم، علی کنکوری و گل بارونزده، چندین بار دستگیر و زندانی شد.
مثلا گل بارون زده را ایرج برای گلسرخی سرود که داریوش اجرا کرد.
گلسخری یکی از افرادی بود که با کرامتیان گروه ۱۲ تن را پایه گذاری کردند و زیر مجموعه گروه چریکی فداییان خلق بودند که ب خانواده سلطنتی آسیب برسانند.
جنگل کاری که ایرج برای اتفاق سیاهکل قلم زد و داریوش آن را خواند.
اتفاق سیاهکل را بخواهم ساده شرح دهم اتفاقی بود که سازمان چریکهای فداییان خلق با یورش به ژاندارمری چند سرباز و چند نیروی ارتش را کشتند جهت آزاد سازی یکی از اعضای سازمان چریکی فداییان خلق که کارش درگیری مسلحانه بود.
البته در این بین میشود گریزی به شهیار قنبری هم داشت که بعدها شهیار قنبری خود اعتراف کرد:
از تباه شدن جوانی اش با فرهنگ حزب توده و متعلقاتش می گوید و بازی خوردنش از مارکسیست هایی مانند احمد شاملو و انکار هرگونه سمپاتی با واقعه سیاهکل
داریوش در چند کنسرت اخیر خود ب تازگی گفته است انقلاب ما را دزدیدند و این سوال ذهن مرا بسیار درگیر کرده است چه کسی انقلاب شما را دزدید؟
شورشیان ۵۷ یا صادق خلخالی (محمد صادق صادقی گیوی)؟
خلخالی آخوندی بود که تا دلتان بخواهد افسران و سیاسیون شاهنشاهی را کشت و اعدام کرد.
خلخالی کسی بود که حزب توده برای انتخاب شدن اون تبلیغات بسیاری کرد و اعضای حزب را ملزوم ب حمایت از صادق خلخالی کرد جایی که حتی کیانوری و به آذین و تقی کی منش برای او در میان تودهایها بلندگویی بودند هر چند بعدها خلخالی از خجالت آنها درآمد.
آقای داریوش اقبالی انقلاب شما را چه کسی دزدید؟
این نوشتار قابل نقد است
ممد :)
@IranRamona