این تغییر موضع و سیاست دوگانه خامنهای ریشههای عمیقی دارد و در جریان مذاکرات هستهای در دوران اوباما و بایدن نیز آشکار بود. خامنهای قدرت را بدون مسئولیتپذیری میخواهد و اغلب تصمیمات کلان سیاستی، مانند توافق با ایالات متحده، را به گونهای مطرح میکند که خود را از پاسخگویی مبرا کند. در حالی که اظهارات اخیرش فضای سیاسی تهران را محدود میکند، این بدان معنا نیست که جمهوری اسلامی مذاکره نخواهد کرد.
خامنهای با آگاهی از تمایل ترامپ برای دستیابی به یک توافق، در حال بالا بردن قیمت است، در حالی که مقاماتش با زیرکی دیپلماسی را پیشنهاد میکنند. در اینجا، مذاکرات نه بهعنوان ابزاری برای حلوفصل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران، بلکه بهعنوان روشی برای کاهش فشار تحریمهای حداکثری و جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل مورد استفاده قرار میگیرد.
جمهوری اسلامی قادر به تحمل چهار سال دیگر از تحریمهای فزاینده اقتصادی یا خطر درگیری مستقیم نظامی نیست.
در خاورمیانه، تنها متحد دولتی ایران، یعنی رژیم اسد در سوریه، سقوط کرده است. وزیر امور خارجه رژیم ایران تأیید کرده است که گروههای نیابتی تروریستیاش، از جمله حماس و حزبالله، ضربات سنگینی متحمل شدهاند.
در داخل کشور، سامانههای دفاع هوایی استراتژیک ایران که از روسیه تأمین شده بودند، در نتیجه عملیات موفقیتآمیز نظامی اسرائیل بهشدت آسیب دیدهاند. بدتر از آن، بحران فزاینده انرژی و ارز داخلی میتواند جمعیت ضد رژیم را بار دیگر به خیابانها بکشاند.
برای جبران این وضعیت، ایران در تلاش است تا شریک راهبردی خود، چین، را وادار کند نفت تحریمشده بیشتری بخرد، در حالی که همزمان ذخایر اورانیوم غنیشده خود را افزایش داده است—مادهای که برای ساخت سلاح هستهای لازم است. همچنین گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه تهران در حال بررسی مسیرهای سریعتر برای دستیابی به تسلیحات هستهای است. این اقدامات، ابزارهایی برای ایجاد اهرم فشار هستند، اما ایران امیدوار است که واشنگتن این ضعف و ترس را بهعنوان حسن نیت و خویشتنداری اشتباه بگیرد.
در عراق، نیروهای نیابتی ایران از نوامبر ۲۰۲۴ (همزمان با انتخاب مجدد ترامپ) مواضع آمریکاییها را در عراق و سوریه هدف قرار ندادهاند. در یمن، حوثیها که تحت حمایت ایران و حتی گزارشهایی مبنی بر حمایت چین نیز از آنها وجود دارد، اخیراً خدمه یک نفتکش را که بیش از یک سال گروگان گرفته بودند، آزاد کردهاند.
ایران همچنین یک زن سالمند ایرانی-آلمانی را که چهار سال در بازداشت نگه داشته بود، آزاد کرده، از طریق "دیپلماسی گروگانگیری" با ایتالیا امتیاز گرفته و جسد یک گروگان دو تابعیتی دیگر را که اعدام کرده بود، بازگردانده است.
اما تغییر موضع تهران در قبال ترامپ شگفتانگیزتر است.
برای افزایش احتمال مذاکرات با ترامپ، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، حتی تلاش کرده است توطئه تهران برای ترور ترامپ را انکار کند و گفته: "ما هرگز چنین قصدی نداشتهایم و هرگز نخواهیم داشت." این در حالی است که گزارشهای FBI از طرح ایران برای ترور ترامپ در سال ۲۰۲۴ پرده برداشته و مقامات نظامی ایران در سال ۲۰۲۳ تهدید به قتل او را تکرار کرده بودند.
این تغییر ناگهانی در سیاست ایران روشنترین نشانه از حس استیصال رژیم است. دشمنی جمهوری اسلامی با ترامپ عمیقتر از هر رئیسجمهور آمریکایی دیگری است و سه دلیل اصلی دارد:
۱. ترامپ اولین رهبر غربی بود که از معترضان ایرانی حمایت کرد، در حالی که باراک اوباما در جریان اعتراضات ۲۰۰۹ سکوت اختیار کرد. ترامپ با اظهارات و توییتهای صریح خود بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰، برخلاف اوباما که پاسخ ملایمی به معترضان داد، مستقیماً حمایت خود را از مردم ایران اعلام کرد.
۲. سیاست "فشار حداکثری" ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش فوقالعاده مؤثر بود. مقامات ایرانی اذعان داشتند که این تحریمها از نظر اقتصادی مخربتر از جنگ هشتساله ایران و عراق بوده است. ترامپ بهتنهایی اقتصاد ایران و صادرات نفت آن را بهشدت نابود کرد و این نظریه را که تحریمها باید چندجانبه و تدریجی باشند، باطل کرد.
@Human_rights_for_world