بعد مدت ها دارم مینویسم؛
این ترم هم تموم شد. و چقد حرفا دارم که قطعا اینجا جایی براش نیست.
شاید سخت ترین دوران زندگیمو توی این چند ماه از مهر تا الان چشیدم.
خیلی دوور بودم از خدم، ازون نیمایی ک دوست دارم.
شاید دور ترین دوران نشبت به خدم و اطرافیانم. عذابش اونجاس که هرچی سعی میکنی درست نمیشه:)
لحظه های کمی دارم که این ترم حال دلم خوب بوده باشه. بیشتر استرس، خستگی، گریه و از حال رفتن بود.
ولی چند دفعه ای هم حال خوب:).
کنار دوستام، کنار آریا، حسین، دنیل، کنار هستی. جمعه تنهایی وسایلمو جمع کردم، پنجشنبه خدافظی کردم با همه، و برگشتم خونه.
برگشتم خونه و الان دوباره برگشتم تهران.
الان که دارم مینویسم هوای تهران بارونیه، و لباسام تا بند کفشام خیسه.
سعی میکنم خوب باشم، شماهم خوب باشین.
این ترم هم تموم شد. و چقد حرفا دارم که قطعا اینجا جایی براش نیست.
شاید سخت ترین دوران زندگیمو توی این چند ماه از مهر تا الان چشیدم.
خیلی دوور بودم از خدم، ازون نیمایی ک دوست دارم.
شاید دور ترین دوران نشبت به خدم و اطرافیانم. عذابش اونجاس که هرچی سعی میکنی درست نمیشه:)
لحظه های کمی دارم که این ترم حال دلم خوب بوده باشه. بیشتر استرس، خستگی، گریه و از حال رفتن بود.
ولی چند دفعه ای هم حال خوب:).
کنار دوستام، کنار آریا، حسین، دنیل، کنار هستی. جمعه تنهایی وسایلمو جمع کردم، پنجشنبه خدافظی کردم با همه، و برگشتم خونه.
برگشتم خونه و الان دوباره برگشتم تهران.
الان که دارم مینویسم هوای تهران بارونیه، و لباسام تا بند کفشام خیسه.
سعی میکنم خوب باشم، شماهم خوب باشین.