🔴عاشقان جنگ؛ استقبال فاشیستهای اسرائیلی، ولایی و سلطنتی از جنگ
🟨جنگ برای مردم ایران در واقع یعنی کشتار انسانی، فقربیشتر، امنیتی شدن بیشتر فضای سیاسی، سرکوب بیشتر، اعدام بیشتر، فاصله طبقاتی بیشتر و در نهایت قدرتمندتر شدن بیشتر فاشیسم ولایی در سرکوب داخلی.
اما جنگ معنای دیگری هم دارد، یک معنا برای فاشیستهای اسرائیلی، یک معنا برای فاشیستهای ولایی و یک معنا برای فاشیستهای هار سلطنتچی.
معنای جنگ برای فاشیستهای اسرائیلی یعنی تزریق انرژی به سیستمی که اساسا بر مبنای جنگ، کشتار، نسل کشی و جنایت جنگی شکل گرفته است. بیهوده نیست که در هر خانه در اسرائیل یک اتاق امن وجود دارد. اسرائیل ملتی است بنا شده بر جنگ و کشتار. آنها موفق شدهاند ملتی بسازند که بیش از جمهوری اسلامی عاشق جنگ و کشتار است. اگر جمهوری اسلامی بیش از ۴ دهه است همچنان تلاش دارد در وضعیت صدور انقلاب و لشکرکشی به قدس بماند، اسرائیل بیش از ۷ دهه است که در این مسیر تلاش میکند. اسرائیل با جنگ زنده میماند، با جنگ سرمایه جذب میکند، با جنگ مهاجر یهودی بیشتری میگیرد. فاشیسم اسرائیلی نیازمند جنگ دائمی است، نیازمند تحریک دائمی نیروهایی در منطقه، از جمله ایران است.
معنای جنگ برای فاشیسم ولایی یعنی از راه رسیدن معجزهای برای تقویت اسطوره قدرت شیعی در منطقه، یعنی حذف مجدد نیروهای منتقد و مخالف و در راس قرار دادن نیروهای نظامی و ایدئولوژی رویارویی طلب. تضمینی برای بقای جدیتر سیستمی رو به زوال. جنگ ناسیونالیسم شیعی را دوباره قدرتمند میکند. از منظر فاشیستهای ولایی مهم نیست که در این جنگ اسرائیل بیشتر ایران را تخریب کند یا ایران، اسرائیل را (گرچه واضح است که این ایران و نیروهایش هستند که بهای بیشتری پرداختهاند و خواهد پرداخت؛ نگاه کنید به غزه، به لبنان، به سوریه، حتی به ترورها در ایران)، آنچه مهم است اینکه
جنگ، چینش کلیت سیستم را به طور جدیتر به نفع نیروهای سرکوب داخلی تغییر میدهد.
جنگ برای فاشیستهای سلطنتطلب یعنی نزدیک شدن به امکان تحقق آرزوی براندازی رژیم. هر ضربهای به فاشیسم ولایی برای آنها آرزوی براندازی را بیدار میکند، اینکه شاید جنگ از کنترل خارج شود و اسرائیل و آمریکا تصمیم بگیرند سرانجام رژیم را از سر راه بردارند و آنها را همراه با رضا پهلوی در بیت رهبری بنشانند.
همه این سه گروه با جنگ دلشان خنک میشود، دست زنان و رقصان و جام به دست به استقبالش میروند، جنگ بقای این سه نیرو را تضمین میکند و همه این گروهها به جنگ نیازمندند. در این وضعیت است که بجای آنکه شاهد پیوستن گروهای سیاسی و روشنفکران به کارزار مخالفت با جنگ باشیم، شاهد پیوستن اصلاحطلبان، گروهی از ناسیونالیستها و امتگراها به پروپاگانداری «وحدت کلمه» جنگجویانه حاکمیتایم. همه در حال به تن کردن یونیفرم سپاهاند.
در هر حال آنچه از صحنه بینالمللی قابل درک است اینکه، این جنگ که بین اسرائیل و ایران آغاز شده است با چراغ سبز آمریکا و مجموعه نیروهایی که در غرب از اسرائیل حمایت میکنند، همچنان تداوم خواهد داشت و تا به ضرر جمهوری اسلامی تمام نشود ادامه مییابد.
اسرائیل علیرغم اعتراضات گسترده جهانی، موفق شده است که غرب را راضی کند که غزه را شخم بزند، لبنان را بطور مرتب بمباران کند و عملیات زمینی آغاز کند، به ادامه بمباران در سوریه ادامه دهد و ترورها و عملیاتاش را در ایران پیش ببرد. از ۷ اکتبر سال گذشته رویکرد اسرائیل رادیکالتر شده است و هیچ نیرویی هم در جهان تاکنون علاقهای به متوقف کردن این نسلکشی نشان نداده است.
ایران در یک سال گذشته بطور مستمر در پوزیشن ضعف قرار گرفته است. نیروهایش بطور مستمر ترور شدهاند و از تاثیرگذاری بر آنچه در غزه و لبنان و سوریه میگذرد، ناتوان شده است.
موشکپراکنی تهران به این شکل هیچ تاثیری در آنچه اسرائیل در سر دارد نگذاشتهاست.این وضعیت چنان پیش رفت که
تهران نمیدانست چه اقدامی به سودش است (فراموش نکنیم که مهمترین دغدغه رژیم، بقا است) با این حال آن لرزهای که از روز ترور حسن نصرالله بر تن حاکمیت جمهوری اسلامی افتاده بود را با تصمیم به شکلیک ۱۸۰ موشک موقتا برطرف کرد. با این حال این موشکها هیچ تغییری در وضعیت واقعی نابودی غزه و ضربه سهمگین به حزبالله لبنان نداده است.
هنوز مشخص نیست پاسخ اسرائیل به موشکپراکنی ایران در چه زمانی و با چه گسترهای خواهد بود، با این حال تا همین جا هم همه طرفها چه فاشیسم اسرائیلی، چه فاشیسم ولایی و چه فاشیسم سلطنتی احساس رضایت میکنند، تنها غزه و لبنان است که در این میان مردان و زنان و کودکانش بیشتر کشته میشوند.
@GoftandNO
جنگ#
#فاشیسم
🟨جنگ برای مردم ایران در واقع یعنی کشتار انسانی، فقربیشتر، امنیتی شدن بیشتر فضای سیاسی، سرکوب بیشتر، اعدام بیشتر، فاصله طبقاتی بیشتر و در نهایت قدرتمندتر شدن بیشتر فاشیسم ولایی در سرکوب داخلی.
اما جنگ معنای دیگری هم دارد، یک معنا برای فاشیستهای اسرائیلی، یک معنا برای فاشیستهای ولایی و یک معنا برای فاشیستهای هار سلطنتچی.
معنای جنگ برای فاشیستهای اسرائیلی یعنی تزریق انرژی به سیستمی که اساسا بر مبنای جنگ، کشتار، نسل کشی و جنایت جنگی شکل گرفته است. بیهوده نیست که در هر خانه در اسرائیل یک اتاق امن وجود دارد. اسرائیل ملتی است بنا شده بر جنگ و کشتار. آنها موفق شدهاند ملتی بسازند که بیش از جمهوری اسلامی عاشق جنگ و کشتار است. اگر جمهوری اسلامی بیش از ۴ دهه است همچنان تلاش دارد در وضعیت صدور انقلاب و لشکرکشی به قدس بماند، اسرائیل بیش از ۷ دهه است که در این مسیر تلاش میکند. اسرائیل با جنگ زنده میماند، با جنگ سرمایه جذب میکند، با جنگ مهاجر یهودی بیشتری میگیرد. فاشیسم اسرائیلی نیازمند جنگ دائمی است، نیازمند تحریک دائمی نیروهایی در منطقه، از جمله ایران است.
معنای جنگ برای فاشیسم ولایی یعنی از راه رسیدن معجزهای برای تقویت اسطوره قدرت شیعی در منطقه، یعنی حذف مجدد نیروهای منتقد و مخالف و در راس قرار دادن نیروهای نظامی و ایدئولوژی رویارویی طلب. تضمینی برای بقای جدیتر سیستمی رو به زوال. جنگ ناسیونالیسم شیعی را دوباره قدرتمند میکند. از منظر فاشیستهای ولایی مهم نیست که در این جنگ اسرائیل بیشتر ایران را تخریب کند یا ایران، اسرائیل را (گرچه واضح است که این ایران و نیروهایش هستند که بهای بیشتری پرداختهاند و خواهد پرداخت؛ نگاه کنید به غزه، به لبنان، به سوریه، حتی به ترورها در ایران)، آنچه مهم است اینکه
جنگ، چینش کلیت سیستم را به طور جدیتر به نفع نیروهای سرکوب داخلی تغییر میدهد.
جنگ برای فاشیستهای سلطنتطلب یعنی نزدیک شدن به امکان تحقق آرزوی براندازی رژیم. هر ضربهای به فاشیسم ولایی برای آنها آرزوی براندازی را بیدار میکند، اینکه شاید جنگ از کنترل خارج شود و اسرائیل و آمریکا تصمیم بگیرند سرانجام رژیم را از سر راه بردارند و آنها را همراه با رضا پهلوی در بیت رهبری بنشانند.
همه این سه گروه با جنگ دلشان خنک میشود، دست زنان و رقصان و جام به دست به استقبالش میروند، جنگ بقای این سه نیرو را تضمین میکند و همه این گروهها به جنگ نیازمندند. در این وضعیت است که بجای آنکه شاهد پیوستن گروهای سیاسی و روشنفکران به کارزار مخالفت با جنگ باشیم، شاهد پیوستن اصلاحطلبان، گروهی از ناسیونالیستها و امتگراها به پروپاگانداری «وحدت کلمه» جنگجویانه حاکمیتایم. همه در حال به تن کردن یونیفرم سپاهاند.
در هر حال آنچه از صحنه بینالمللی قابل درک است اینکه، این جنگ که بین اسرائیل و ایران آغاز شده است با چراغ سبز آمریکا و مجموعه نیروهایی که در غرب از اسرائیل حمایت میکنند، همچنان تداوم خواهد داشت و تا به ضرر جمهوری اسلامی تمام نشود ادامه مییابد.
اسرائیل علیرغم اعتراضات گسترده جهانی، موفق شده است که غرب را راضی کند که غزه را شخم بزند، لبنان را بطور مرتب بمباران کند و عملیات زمینی آغاز کند، به ادامه بمباران در سوریه ادامه دهد و ترورها و عملیاتاش را در ایران پیش ببرد. از ۷ اکتبر سال گذشته رویکرد اسرائیل رادیکالتر شده است و هیچ نیرویی هم در جهان تاکنون علاقهای به متوقف کردن این نسلکشی نشان نداده است.
ایران در یک سال گذشته بطور مستمر در پوزیشن ضعف قرار گرفته است. نیروهایش بطور مستمر ترور شدهاند و از تاثیرگذاری بر آنچه در غزه و لبنان و سوریه میگذرد، ناتوان شده است.
موشکپراکنی تهران به این شکل هیچ تاثیری در آنچه اسرائیل در سر دارد نگذاشتهاست.این وضعیت چنان پیش رفت که
تهران نمیدانست چه اقدامی به سودش است (فراموش نکنیم که مهمترین دغدغه رژیم، بقا است) با این حال آن لرزهای که از روز ترور حسن نصرالله بر تن حاکمیت جمهوری اسلامی افتاده بود را با تصمیم به شکلیک ۱۸۰ موشک موقتا برطرف کرد. با این حال این موشکها هیچ تغییری در وضعیت واقعی نابودی غزه و ضربه سهمگین به حزبالله لبنان نداده است.
هنوز مشخص نیست پاسخ اسرائیل به موشکپراکنی ایران در چه زمانی و با چه گسترهای خواهد بود، با این حال تا همین جا هم همه طرفها چه فاشیسم اسرائیلی، چه فاشیسم ولایی و چه فاشیسم سلطنتی احساس رضایت میکنند، تنها غزه و لبنان است که در این میان مردان و زنان و کودکانش بیشتر کشته میشوند.
@GoftandNO
جنگ#
#فاشیسم