چند سال پیش یه آبدارچی جدید برامون اومد. روز اول دیدم توی آبدارخونه داره ته مونده های غذای مارو جمع میکنه میخوره!
بهش گفتم آقا مجتبی چیکار میکنی برادر ؟ ما که برای خودمون غذا سفارش دادیم میگفتی برای شما هم یک پرس میگرفتیم
برگشت به من گفت : مهندس من عادت کردم به این وضع و هیچ اشکالی نداره....
چند روزی گذشت و متوجه شدم که لباس هاش هم همچین مرتب و سایز خودش نیست و مندرسه، ازش پرسیدم آقا مجتبی لباسات چرا اینقدر کهنه اس!!! جواب داد که اره این لباس ها از جایی که قبلا کار میکردم بهم دادن و لباس کهنه اس و فهمیدیم که اونجا هم ته مونده غذاها رو میخورده
تقریبا گفتگوی ما رو همه همکارا شنیدنو همه یه جورایی ناراحت شدن از این طرز برخورد توی شرکت قبلی
از فرداش با تصمیم همکارا موقع تهیه نهار یک پرس هم برای آقا مجتبی میگرفتیم و ته مونده غذاها رو هم خودمون میریختیم دور...
همکارا هم خودجوش هر چند وقت یکبار پول روی هم میزاشتن و برای آقا مجتبی لباس نو میخریدن و طوری وانمود میکردن که از قبل داشتن و الان لازم ندارن، حتی برای بچه های آقا مجتبی هم شب عید چند دست لباس گرفتن .
بعد از دوسال که این روند کمک به آقا مجتبی ادامه داشت بخاطر راه دور و ترافیک زیاد از شرکت ما رفت
چندماهی گذشت که به طور اتفاقی همکلاسیم محسن رو دیدم که توی شرکتی که آقا مجتبی کار میکرد بود و ازش حالشو پرسیدم؟! محسن گفت: چیکار کردین با این بنده خدا؟ میگه شما ازش ته مونده غذاهاتونم دریغ میکردین خودتون میریختین دور که یه وقت نخوره، حتی گفته برام لباس کهنه هاتونو بیارید و شماها ناراحت شدین و اینکارو نکردین...
جا خوردم و از دست آقا مجتبی ناراحت شدم و اصلا انتظار شنیدن این حرفها رو نداشتم ولی با خودم گفتم عیب نداره مقصر منو همکارام بودیم
آقا مجتبی درکی از محبت بیش از حد ما نداشت و انتهای درک و دریافت محبتش لباس کهنه و ته مونده غذا بود...
درست بود ما مقصر بودیم و نمیدونستیم که محبت ما بیشتر از درک و ظرفیت آقا مجتبی ست،ظرف آقا مجتبی اندازه یک لیوان بود و ما یک پارچ آب رو داشتیم داخل لیوان خالی میکردیم، نمیدونستیم که یک لیوان اندازه اش محدوده و محبت اضافه ازش سرریز میشه و باعث میشه جای دیگه رو خیس کنه و باعث ناراحتی میشه
توی زندگیمون بودن آدمهایی که بیشتر از حد و ظرفیتشون بهشون محبت کردیم و به جای قدرشناسی و یا جبران ازمون متنفر شدن و گاهی محبتمون شده وظیفه که یه روز اگر کم شد ازمون شاکی میشن!
مواظب مهربونیاتون باشید❤️
📚 @FreeBOOK_Com
بهش گفتم آقا مجتبی چیکار میکنی برادر ؟ ما که برای خودمون غذا سفارش دادیم میگفتی برای شما هم یک پرس میگرفتیم
برگشت به من گفت : مهندس من عادت کردم به این وضع و هیچ اشکالی نداره....
چند روزی گذشت و متوجه شدم که لباس هاش هم همچین مرتب و سایز خودش نیست و مندرسه، ازش پرسیدم آقا مجتبی لباسات چرا اینقدر کهنه اس!!! جواب داد که اره این لباس ها از جایی که قبلا کار میکردم بهم دادن و لباس کهنه اس و فهمیدیم که اونجا هم ته مونده غذاها رو میخورده
تقریبا گفتگوی ما رو همه همکارا شنیدنو همه یه جورایی ناراحت شدن از این طرز برخورد توی شرکت قبلی
از فرداش با تصمیم همکارا موقع تهیه نهار یک پرس هم برای آقا مجتبی میگرفتیم و ته مونده غذاها رو هم خودمون میریختیم دور...
همکارا هم خودجوش هر چند وقت یکبار پول روی هم میزاشتن و برای آقا مجتبی لباس نو میخریدن و طوری وانمود میکردن که از قبل داشتن و الان لازم ندارن، حتی برای بچه های آقا مجتبی هم شب عید چند دست لباس گرفتن .
بعد از دوسال که این روند کمک به آقا مجتبی ادامه داشت بخاطر راه دور و ترافیک زیاد از شرکت ما رفت
چندماهی گذشت که به طور اتفاقی همکلاسیم محسن رو دیدم که توی شرکتی که آقا مجتبی کار میکرد بود و ازش حالشو پرسیدم؟! محسن گفت: چیکار کردین با این بنده خدا؟ میگه شما ازش ته مونده غذاهاتونم دریغ میکردین خودتون میریختین دور که یه وقت نخوره، حتی گفته برام لباس کهنه هاتونو بیارید و شماها ناراحت شدین و اینکارو نکردین...
جا خوردم و از دست آقا مجتبی ناراحت شدم و اصلا انتظار شنیدن این حرفها رو نداشتم ولی با خودم گفتم عیب نداره مقصر منو همکارام بودیم
آقا مجتبی درکی از محبت بیش از حد ما نداشت و انتهای درک و دریافت محبتش لباس کهنه و ته مونده غذا بود...
درست بود ما مقصر بودیم و نمیدونستیم که محبت ما بیشتر از درک و ظرفیت آقا مجتبی ست،ظرف آقا مجتبی اندازه یک لیوان بود و ما یک پارچ آب رو داشتیم داخل لیوان خالی میکردیم، نمیدونستیم که یک لیوان اندازه اش محدوده و محبت اضافه ازش سرریز میشه و باعث میشه جای دیگه رو خیس کنه و باعث ناراحتی میشه
توی زندگیمون بودن آدمهایی که بیشتر از حد و ظرفیتشون بهشون محبت کردیم و به جای قدرشناسی و یا جبران ازمون متنفر شدن و گاهی محبتمون شده وظیفه که یه روز اگر کم شد ازمون شاکی میشن!
مواظب مهربونیاتون باشید❤️
📚 @FreeBOOK_Com