حكايت موش و صاحب خانه
موشي در خانه ي صاحب مزرعه تله موش ديد؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد؛همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطي ندارد؛
ماري در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد؛ از مرغ برايش سوپ درست کردند؛ گوسفند را براي عيادت کنندگان سر بريدند؛ گاو را براي مراسم ترحيم کشتند؛
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد؛ و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر مي کرد...
J0in ➣ @Enssanm_Arezust
موشي در خانه ي صاحب مزرعه تله موش ديد؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد؛همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطي ندارد؛
ماري در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد؛ از مرغ برايش سوپ درست کردند؛ گوسفند را براي عيادت کنندگان سر بريدند؛ گاو را براي مراسم ترحيم کشتند؛
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد؛ و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر مي کرد...
J0in ➣ @Enssanm_Arezust